در جهان اتفاقات ناگوار زیادی رخ می دهد. شاید هر روزی که زندگی می کنیم، در یک گوشهی رویدادی اتفاق می افتد که بسیار تکان دهند و فاجعه بار باشد. به ویژه که کشورهای مختلفی در خاور میانه، افریقا، جنوب آسیا و دیگر مناطق جهان جنگ های ویرانگری جریان دارد.
اما، در این میان برخی از اتفاقات توسط خبرنگاران و یا عکاسان محلی و یا جهانی ثبت شده اند که جهان را تکان داده اند.
خبرنامه در این گزارش، برخی از تکان دهنده ترین عکس های تاریخ خبرنگاری را لیست کرده است که در ادامه می آید.
دختر کم سن در کولمبیا
عکس دختری به نام عمیره سانچیز که در بین خرابهی خانههای فرو ریخته ناشی از آتشفشان گیر مانده است، توسط فرانک فورنیئر گرفته شده است. انفجار آتشفشان در نویدا دیل روئیز در کولمبیا در سال 1985 باعث رانش عظیم زمین شد که بسیاری از شهرها را ویران کرده و جان 25000 نفر را گرفت.
نویدا دیل روئیز واقع در کولمبیا، همچنین به دلیل داشتن مزاب مرگبار آن شناخته شده است. در سال 1595 پس از اینکه آتش و خاکستر ناشی از این آتشفشان به رودخانهی گوالی و لاگونیلاس ریخت، 635 نفر در آن جان داد. همچنان در سال 1845 چیزی بیشتر از 1000 نفر در یک رویداد مشابه از بین رفتند.
قریه آرمیرو، در سومین رویداد آتشفشان، در 1985 جان 23000 نفر را گرفت که تقریبا تمام نفوس آن قریه را تشکیل می داد. هرچند عمیره سانچیز تا سه روز زنده مانده بود، اما در روز سوم جان داد. مرگ غم انگیز او نشانگر شکست مقامات کولمبیایی در نجات قربانیان این حادثه بود. فرانک فرنیئر این عکس را چندی قبل از وقوع مرگ آن دختر گرفته بود. مرگ دردناک او توسط صدها میلیون نفر در جهان به طور زنده در صفحات تلویزیون دنبال میشد.
کرکس در انتظار مرگ کودک نوپا در سودان
این عکس نشان میدهد که یک کرکس بزرگ انتظار میکشد کودک سودانی بمیرد تا طعمه او شود. عکسی که از این جریان گرفته شده است، به شدت دلخراش و تکان دهنده بود برای جهانیان.
این عکس توسط عکاس آفریقای جنوبی، کیوین کارتر در جریان سفرش به سودان جنوبی گرفته شده است. این عکس به روزنامه نیویارک تایمز فروخته شد و در ماه مارچ 1993 با واکنشهای زیادی منتشر شد.
روزنامه نوشته بود، این کودک در این عکس توسط کرکس کشته نشد؛ اما سرنوشت او نامعلوم بود. منتقدان استدلال می کردند که کارتر باوجود دریافت جایزه پولیتزز برای عکس نمادیناش، باید به کودک کمک می کرد. کارتر عکاس این جریان، سه ماه بعد از آن خودکشی کرد.
خودسوزی یکی از راهبان بودایی به طور اعتراض
در ماه جون 1963 یک راهب بودایی ویتنامی، خودش را در یکی از چهارراهیهای شلوغ سایگون آتش زد. این خودسوزی در اعتراض به سیاستهای کاتولیک رژیم ویتنام جنوبی و قوانین تبعیض امیز علیه بوداییها و شکنجه کشیشها از سوی دولت، توسط تچ کوانگ دوک انجام شد. به طور خاص این یک پاسخ به ممنوعیت پرچم بودایی بود.
تچ کوانگ در جریان این خودسوزی نه آوازی سر داد و نه از جایش تکان خورد. این عکس توسط میلکولم براون گرفته شده است.
تسلی دادن یک زندانی جنگ عراق به پسرش
در حالی که این زندانی عراقی برای تسلی پسر 4 ساله اش تلاش میکرد؛ اما پسر از روی پوشانده و دستان بستهی پدرش ترسیده بود. ارتش درخواست او را برای آزاد کردن دستانش در نظر گرفت تا پسرش احساس راحتی کند.
این عکس توسط عکاس اسوشیتید پریس، جین مارک بوجو در 31 مارچ 2003 در یکی از زندانهای زندانیان جنگ، در شهر نجف عراق گرفته شد و عکاس، جایزه ورد پریس سال 2003 را گرفت.
شلیک گلوله به سر یکی از افسران توسط جنرال ویتنامی
در این عکس، رئیس پولیس ملی ویتنام جنوبی، جنرال نگوین نگوک لون، یکی از افسران ویتکونگ موسوم به نگوین وینلم که همچنان با بی لیپ شناخته میشد را، با شلیک گلوله به سرش میکشد.
پس از آنکه نگوین نگوک لون اسلحه کمری اش را برداشته و به سر این افسر شلیک کرد، به طرف خبرنگاران آمده و به آنها گفت: “این افراد تعداد زیادی از مردم ما را میکشند و من فکر میکنم که بودا مرا میبخشد”. این صحنه توسط تلویزیون این بی سی فلم برداری شده و با دوربین عکاس اسوشیتید پریس، ایدی آدمز ثبت شده است. تصویر و فیلم به سرعت در سراسر جهان پخش شد و به نمادی از خشونت جنگ ویتنام تبدیل شد.
عکاس، با گرفتن این عکس گفته بود جنرال ویتنامی، ویت کونگ را کشت و من با دوربینم جنرال را کشتم. کمرههای عکاسی، هنوز هم قدرتمندترین اسلحه در جهان اند.
عروسی متفاوت
شهر حمص سوریه، شاید روشن ترین شاهد تباهی جنگ داخلی در سوریه باشد. این شهر که در فاصله 100 مایلی در شمال دمشق پایتخت سوریه قرار دارد، سومین شهر بزرگ این کشور، با جمعیت بیش از 600 هزار نفر بوده است. با این حال، زمانی که حمص در سال 2011 تبدیل به پایگاه شورشیان شد، این شهر توسط نیروهای نظامی مورد حمله قرار گرفت. این جنگ منجر به از بین بردن و ویرانی این شهر گردید.
در 5 فروری، یک زوج تازه ازدواج کرده، به نام ندا مرعی 18 ساله و سرباز سوری حسن یوسف 27 ساله، عکسهای عروسیشان را در میان خرابههای این شهر ویران شده گرفتند. عکاس خبرگزاری فرانس پریس، جوزف عید، این زوج و عکاس عروسی آنها را، در زمان تصویر برداری همراهی کرد. جوزف عید گفته است، که میرای عکاس این زوج سوری به او گفته است، می خواسته نشان دهد که زندگی قدرتمندتر از مرگ است. این عکس نیز بسیار زود جهانی شد.
پسر بچه سوریه، در ساحل ترکیه
عکس دیگری که جهان را تکان داد عکس پسر بچهی سوری در یکی از سواحل ترکیه بود که خانوادهاش در نتیجه جنگ خونین چند ساله، کشورش را به قصد اروپا ترک کرده بود اما به یویان نرسیده و غرق دریا شدند.
تصویر نشان میدهد که یک بچه بی جان با تی شرت سرخ، شلوار آبی و با کفشهای کوچک، رو به خاک افتاده و بحران و تباهی مهاجرت های اجباری را نشان می دهد. این عکس تمام جهان را تکان داد و اعتراضات گستردهی را نیز به همراه داشت.
پسربچهی فلسطینی با پدرش در پشت سنگ
عکسی که نشانگر صحنه ی دردناکی مرگ یک پسربچهی فلسطینی موسوم به محمد الدوره است که توسط نیروی اسرائیلی کشته شده است. او که در پشت پدرش پناه برده بود جهان را در سپتامبر سال 2000 تکان داد. این پسر 12 ساله در جریان تیراندازی سربازان اسرائیلی به نیروهای امنیتی فلسطین، در جنگ های نوار غزه کشته شده بود. فیلم کوتاهی که در این جریان گرفته شده بود نشان میداد که این کودک در پشت سر پدرش، جمال که او خود نیز در پشت کانکریت پناه برده بود، گریه میکرد.
قتل او توسط یک فیلمبردار آزاد فلیسطینی کارمند تلویزیون فرانسه 2 عکسبرداری شد. نیروهای اسرائیلی نیز در ابتدا اعتراف کردند که آنها یک پسر فلسطینی را کشته بودند.
پسربچهی سوری در داخل امبولانس
عکس دیگری که جهان را تکان داد عکس پسربچهی سوری موسوم به عمران دقنیش است. تصویر این پسر زخمی و خون آلود و پر از گرد و غبار که در داخل یک امبولانس منتظر کمک است، یاد آور دیگری از فاجعه جنگ سوریه است.
عمران پنج ساله که پس از گذراندن یک حملهی هوایی نیروهای بشار اسد در حلب، برای بازپس گیری کنترول این شهر زنده مانده است، در چهار شنبه 17 آگوست سال 2016 در شهر شمالی حلب، تصویربرداری شده است. این عکس از روی فیلم کوتاهی که از او ثبت شده، گرفته شده است.
بمب اتم امریکا بر هیروشیما و ناگاساکی
در ششم آگوست سال 1945، یکی از بمب افگنان آمریکایی B-29 یک موشک اورانیوم را بر جاپان پرتاب کرد که حدودا 1800 فوت بالاتر از سطح زمین منفجر شد.
این حملهی وحشتناک مرکز شهر را از بین برد و جان 70000 نفر را در جا گرفت. همچنان هزاران تن دیگر نیز به سبب پرتو افشانی زهری تا روز ها، هفته ها و ماه ها بعد از این حادثه جان دادند.
بعد از این بمب افگنی همچنان سایههای افراد نابود شده بر روی زمین و بر دیوارها نقش بستند و نابود نمی شود، سایه های که برای جهانیان تکان دهنده است.
شکریه تبسم
سال گذشته، گروه تروریستی که داعش معرفی شدند، در ولایت جنوبی زابل در افغانستان، 7 نفر شامل 4 مرد، سه زن و یک نوجوان را گروگان گرفته و سپس سر بریدند. شکریه تبسم 9ساله؛ کوچک ترین عضو این گروگان ها نیز سر بریده شد.
دولت این کشور، اجساد این گروگانهای کشته شده را به «غزنی» انتقال داد تا به خانوادههای آنها تحویل دهد؛ اما مردم اجازه دفن این اجساد را ندادند و با حضور گسترده، این جنازهها را از «غزنی» به «کابل» انتقال دادند.
فردای آن روز، صبح زود صدها هزار نفر همراه با جنازه ها به جاده ها ریختند و بزرگترین تظاهرات مدنی و بدون خشونت در تاریخ افغانستان را راه اندازی کردند. اعتراض کنندگان با اجساد در مقابل ارگ ریاست جمهوری رفتند و برخی از افراد حتا به داخل محوطه ارگ نیز داخل شدند که با شلیک مخافظین رییس جمهور رو به رو شد.
این رویداد برای جهان تکان دهنده بود و سرآغاز حرکت های بزرگ دادخواهی در افغانستان نیز شد.
مختار پدرام همکار این گزارش بوده است.