ازدواج همواره دغدغه یک جوان پسر و دختر است. در افغانستان ازدواج مقدمات و روند طولانی دارد. یکی از مقدمات ازدواج و شاید مشکلترین آن جریان خواستگاری است. احساسات دختران در زمان خواستگاری یکی از سوالهای است که شاید همواره مطرح است.
احساس ترس
شماری از دختران جوان در گفتگو با خبرنامه گفته اند که اولین خواستگاری از آنها، برای شان بیشتر احساس ترس داده و با هیجان به همراه بوده است.
زهرا یکی از این دختران گفت که “بار اول زمانی که نام خواستگار را شنیدم، چون کوچک بودم خنده کردم و برایم عجیب بود. فکر میکردم که آیا پشت طفل خواستگار میآید و باز می گفتم آیا من آنقدر بزرگ شدهام که پشت من خواستگار بیاید؟”
اما برخی دیگر از این دختران میگویند “زمانی که برای اولین بار برای آنها خواستگار آمده بوده، به دلیل این که کوچک بودند و از دوری خانواده خود میترسیده و این که شاید خانواده شان با ازدواج آنها موافقت نمایند به شدت ترسیده بودند.”
رخسار در گفتگو با خبرنامه می گوید: “آنزمان احساس ترس داشتم. فکر میکردم که در صحنه امتحان هستم. اگر چه با مهمانهای عادی فرق نداشت اما نام بالایی که بر این مهمانها مانده میشود جدا از مهمانهای دیگر است. زیاد میترسیدم. راهگم شده بودم. در خود فرو رفته بودم. اینطور احساس میکردم که من حالا کلان شدم و دیگر کوچک نیستم.”
هیجان و خوشحالی
برخی از دختران به خبرنامه گفته اند که عموما از حضور خواستگار در خانواده خود خوشحال و مسرور میشوند اما میکوشند تا این احساس خود را پنهان سازند و ابراز ناراحتی کنند.
ساجده یکی از این دختران میگوید که”بسیار خوش میباشم، چون میگویم نگاه کن، پشتم خواستگار آمده. من چقدر با ارزش هستم. وقتی که میآیند خوش میباشم، اما کوشش میکنم خود را جگر خون (ناراحت) نشان بدهم. در حالی که فوق العاده خوش میباشم. اما زمانی زیاد وحشت زده میشوم که باید برای این میهمانها چای ببرم. در آن زمان در فکر این میباشم که هر چه زود تر فرار کنم و در این حالت زیاد تحت تاثیر قرار میگیرم و میشرمم. اگر با جراتترین آدم هم باشد در چنین حالت تحت تاثیر قرار میگیرد.”
اهمیت بالا
برخی از خانوادهها و دختران به این باورند که میزان بالای خواستگارها برای دختری نشان از اهمیت بالای این دختر دارد و باعث عزت و حرمت بیشتر او میشود. اما این مورد چالشزا نیز بوده است. برخی از دختران به خبرنامه گفته اند که میزان بالای خواستگاران، دختر مورد نظر را در معرض حسادت دوستان و اقوام اش قرار میدهد و باعث میشود تا او نتواند به درستی تصمیم بگیرد.
ماریا یکی از این دختران به خبرنامه گفت که “مادرم میگوید که آمدن خواستگار باعث افتخار است، زیرا در خانهای که در آن دختر جوان باشه، مردم رفت و آمد کند، بسیار خوب است و قدر دختر بالا میرود. اما چون همراه کاکایم در یک حویلی زندگی میکنیم و آنها هم دختران زیاد دارند، مایه حسادت آنها شده. از این خاطر بسیار زیاد نگران هستم و از این مسله خوشحال نیستم.”
روند طولانی و زمان گیر
بسیاری از دختران و خانوادههای آنها در اولین دیدار به خانواده خواستگار جواب قطعی نمیدهند و خواستگار را معطل نگه میدارند. در بسیاری از موارد حتی در درون خانواده زمانی که از دختر مورد نظر در باره خواستگار او نظر خواهی میشود، او نیز کوشش میکند که خانوادهاش را معطل نگه دارد و نظر خود را ولو این که آره باشد ابراز نکند. این مسئله بیشتر به روان شناسی حاکم در جامعه بر میگردد. با آن که اگر پسر مورد نظر را که برای خواستگاری مراجعه کرده، دوست داشته باشد، نظر مثبت دختر و خانواده او زمانگیر است. شماری از دختران در این باره به خبرنامه میگویند که به دلیل شرم و حیای دخترانهای که دارند نمیتوانند در مرحله نخست جواب مثبت بدهند. در عین حال دلیل تعلل آنها نیز در این است که نمیخواهند غرور شان را نادیده بگیرند و همین ناز کردنها باعث میشود تا اهمیت آنها برای خانواده پسر افزایش یابد.
پلوشه یکی از این دختران میگوید که “خواستگار باید آنقدر بدود، تا بوتهایش پوست سیر بگردد.”
او گفت که اگر یک دختر در اولین بار جواب مثبت بدهد باعث میشود تا در آیند خانواده پسر به او طعنه بزنند که بی ارزش بوده است. این موضوع باعث میشود تا برای خانواده پسر اهمیت نداشته باشد.
فارغ از این که آیا چنین رویکردی درست است و چنین برداشتهای در جامعه وجود دارد، اما این واکنشها نشان دهنده طرز تفکر متفاوت در بسیاری خانوادهها در افغانستان است.
الهه عمری همکار این گزارش بوده است.
افزودن دیدگاه