دانشجویی، دوره جالب زندگی است. برای جوانهای که به دانشگاه راه مییابند و کلی هم اعتماد به نفس دارند، حالوهوای خاص دارد. اما زیادهم این اعتمادبهنفس در برخی از دانشگاه های افغانستان ادامه نمییابد.
با این همه، جدا از متن دانشگاه که در آن سیستم درسی قدیمی و معیارهای تدریسی بهروز نشده، موجود است. حاشیههای خواندنی نیز در این مکانهای آموزشعالی وجود دارد؛ حاشیههای که در میان دانشجویان تقریبا همگانی شده و غصه و شادی به ارمغان میآرود.
اغفال استادان
استفاده فیسبوک، چت، گیمزدن با مبایل و خواب در ساعتهای درسی، عمدهترین مسایلی اند که به یک امر عادی در دانشگاهها تبدیل شده است. پسران و دختران زیادی روزانه در ساعتهای درسی مصروف فعالیتهای شخصی خود اند.
وقتی داخل صنف باشی همه چیز آرام به نظر میرسد. ابتدا فکر میکنی همه روی درسهای استاد تمرکز کرده است. زیرا اکثر دانشجویان آرام نشسته و مصروف نگاه کردن به کتابهایشان اند و گهگاهی هم به استاد لبخندی میزنند. اتفاقن استاد نیز از این که دانشجویان این قدر آرام اند لذت میبرد به ویژه کهگاهی این آرامش و سکوت با لبخندی به سوی استاد همراه است. استاد بیچاره فکر میکند درسش فوقالعاده مورد پسند دانشجویان قرار گرفته و برای همین همه آرام اند.
رضایت استاد از این سکوت سبب میشود که با شوق بیشتر موضوعی را که انتخاب کرده است شرح بدهد؛ اما واقعیت موضوع را هیچ استادی نمیداند که پشت این کتاب، صفحههای موبایل اند که در واقع سکوت را برای دانشجویان فراهم کرده است.
بازیهای گوناگون، فیسبوک و چترومهای شبکههای اجتماعی و در کنار آن فراهم بودن سهولتهای مسیجهای رایگان از سوی برخی از شبکهها، زمینهها را برای ارتباطات فراهم کرده است و چه زمانی بهتر از این چند 90 دقیقه فرصتهای روزانه برای دانشجویان که در دانشگاه اند و خوب میتوانند با دوستانشان ارتباط داشته باشند و یا در دنیای مجازی سفر کنند.
کنجکاویام سبب شد دریابم که خیلی از دانشجویان برای فرار از درسهای که به پندار آنها خستهکننده است و استادان دانشگاه با سبکهای قدیمی درسی، یا مصروف بازی کلش آف کلنز اند و یا هم مصروف چتکردن و چکرزدن در فیسبوک و امثال آن. تازه افرادی هم هستند که شب بیخوابی کشیدند و برای جبران بیخوابی هایشان، عینک سیاه میپوشند و در اخیر صنف مینشینند. ایندسته راحت خواب اند و هیچ خبری از لکچرهای استاد نیست.
شاید شوخیهای دانشجویان را در بیرون از صنفهای درسی ببینید متهمم کنید که دارم مبالغه میکنم، اما واقعیت همین است. این روزها بسیاری از دانشجویان ساعت 90 دقیقهیی درسی را همینگونه به پایان میرسانند. برای آنها 90 دقیقه گوشدادن به چیزهای یک نواخت استادان، خستهکننده است.
شوخیهای دانشجویی
درس نخوانی مجبوری راهی پیدا کنی که استاد را اغفال کنی. درس بخوانی به قول همان جوک معروف، روزگارت را روزگار فرید میسازند. گاهی دختران شوخ در پی اذیتکردن پسران آرام و درسخوان هستند. مثلن میگویند : “اینی خو درس خوانده نفسیش برآمد” البته این حرفها زمانی گفته میشود که یک مجموعه از دختران مست و پرانرژی از کنار یک پسر درسخوان بگذرند.
بیشتر این شوخیهای آزاردهنده که به آن “پرزه” میگویند توسط پسران صورت میگیرد. دقیقا وقتی که از کنار یک دختر بگذرند. دیگر فرق نمیکند که آن دختر شوخ باشد و یا هم آرام. باید یک بار اذیت شود. هرچند در این اواخر دختران هم کم نمیآورند و تلاش میکنند جواب پسران غیر مودب را بدهند.
طفلک صحتمند، خراسک، مجنونک و . . . اصطلاحاتی اند که دختران بیشتر در مورد پسرها استفاده میکنند و بعد از گفتن هرکدامشان، یک عالم باهم میخندند.
همسریابی
یکی از شوخیهای معمول میان پسران این است که “بی سواد فارغ شویم خو مجرد نی” این به ظاهر شاید خندهدار باشد، اما جدن شماری زیاد از جوانان در پی این اند که در زندگی دانشجویی خود همسفر زندگی خود را پیدا کنند.
اکثر دانشجویان در پهلوی درسشان به موضوع دیگری که بیشتر توجه میکنند همسریابی است. بعد از فراغت دوره تحصیلی هرشخص آرزوی تشکیل یک زندگی جدید را دارد که شامل گرفتن یک وظیفه مناسب و یک زن و یا شوهر است که دغدغه آن در دوره لیسانس وجود دارد.
در چهار سال دوره لیسانس، هم دختران و هم پسران به اصطلاح عام، یکی را شاهزاده و یا شاهدخت رویاهای خود ساخته و او را زیر چشم میکنند. حتا متوجه تمام حرکتهای همدیگر اند و تلاش میکنند به همدیگر نزدیک شوند و خصوصیاتهم را بدانند ولو به گونهی غیرمستقیم.
مُد و فیشن
در پهلوی درس، مد و فیشن، عمدهترین دغدغه جوانان دختر و پسر است. هر دانشجو تلاش میکند متفاوت باشد در خوش سلیقهگی و انتخاب لباسهای لوکس و شیک. به ویژه در میان دختران، هر کدام تلاش دارند، مثلن با سلیقه خاص موهای شانرا دیزاین کنند و یا چادر و بکس کتاب و لباسهایش را انتخاب میکنند.
دانشگاه در کنار اینکه جای برای درس خواندن است و روی شخصیت جوانها اثر میگذارد، در نحوه پوشش افراد نیز تغییرات صددرصدی میآورد. این مساله را زمانی میشود خوب درک کرد که شما پوشش چهار سال پیش یک دانشجو را به یاد بیاورید و آن را با پوشش چهار سال بعدش مقایسه کنید.
یکی از دانشجویان دانشگاه کابل در باره پوششاش به خبرنامه می گوید که “دوست دارم با یک روحیهی بالا و چهرهی بشاش داخل دانشگاه شوم و به درسهایم ادامه دهم، این روحیه و این خوشی زمانی برایم دست میدهد که به خودم میرسم. همهی ما با پوشیدن لباس شیک در جمع دوستان هستیم، زیبا میپوشیم و زیبا میخندیم”
سگرت کشیدن
گویی همه عاشق سیگار شده اند. پسر باشی در دانشگاه باید سیگار بکشی. یا شایدهم فکر میکنند سیگارکشیدن یک مزیت دارد. پیش از این فقط سیگار میکشیدند اما اکنون همه تلاش دارند سیگارشان را علنی و در هرجا و مکانی دود کنند.
اذیت استادان
گاهی اتفاق میافتد که یک استاد خوب درس میدهد اما عادت پرگویی دارد. یعنی 90 دقیق تمام فقط لکچر است و این مساله برای دانشجویان خستهکننده تمام میشود. برای همین دانشجویان شوخ مثلن با کشیدن صدای پشک، فضا را مختل میسازند. با این کار یکباره در درون صنف شوک وارد میکند و همه حیرتزده میشوند. همزمان که همه درگیر خنده اند صدای عجب دیگری از موبایل کسی بیرون میشود. و این کار استاد را به حدی عصبانی میکند که ناگزیر صنف را ترک کند. نمونههای دیگر، مثلن در وسط درس شروع میکنند به گرفتن عکسهای سلفی یا مزاحمت دیگری که به نحوی منجر به فرار استاد شود و دانشجویان فرصت نفس راحتکشیدن پیدا کنند.
مزاحمت دختران
این اواخر مُد شده که شماری از پسران وسط جادههای عمومی داخل دانشگاه ایستاد شده و به هر دختری که از نزدیکشان بگذرند، جوک میگویند و آزارشان میدهند.
مثلن با خندههای بلند دختران را ناراحت میسازند، بدون اینکه به او چیزی بگویند. یا جوکهای زنندهای بینشان با صدای بلند میگویند که برای دختران هم تابو است و هم به شدت آزار دهنده. این نوع از آزاردادنها روز به روز در حال افزایش است.
مختار پدرام همکار این گزارش بوده است.
افزودن دیدگاه