مسکو، گروه چهار و دوستی جدید

روسیه از هر گام از مذاکرات صلح که در چارچوب گفتگوهای چهارجانبه افغانستان، پاکستان، چین و آمریکا صورت می گیرد، استقبال می نماید. این استقبال به ویژه زمانی است که گفتگوهای چهارجانبه از سوی بازیگران بانفوذ منطقه‌یی و جهانی انجام می‌شود. اما نیاز است تا به هرکدام از این بازیگران نگرسته شود.

پاکستان از چند جهت اهمیت خود را در این بازی دارد؛ از این جهت که کلید مسائل جغرافیایی افغانستان و دارای نقش و تاریخ جیوپولوتیکی است. از آغاز موجودیت پاکستان به عنوان یک دولت مستقل، پاکستان خط مقدم بلاک ضد شوروی بود و این مسئله افکار عمومی و وضعیت اجتماعی آن را با جنگ و دشمنی متاثر ساخته بود. با توجه به چنین سابقه تاریخی، بسیار آسان بود که چنین افکاری را در پاکستان به ویژه مناطق قبایلی و مرزی آن با افغانستان اشاعه داد. به همین جهت، پاکستان زادگاه و بهشت گروه های طالبان بوده است. در واقع، طالبانیزه سازی از دهه 1920 میلادی آغاز شد، زمانی که ملا هدا، حاجی تورنگزی و جنبش چمرکند و همراهان بعد از آن‌ها، به صورت مستقیم یا غیرمستقیم از سوی پاکستان در داخل و خارج از این کشور حمایت می شد. پس از آن با گذشت زمان تهدید بنیادگرایی و ملیشه‌ها بالا گرفت تا این که در دهه های هشتاد و نود میلادی این تهدیدات به منطقه و کشورهای همسایه گسترش یافت. در عین حال، دیورند مساله‌ی است که به لحاظ جغرافیایی سرزمین سخت و دشوار گذر است و هم‌زمان از گذشته مسئله مشروعیت آن مورد سوال بوده است. پس از یک صده از آغاز این مسئله، هنوز افغان ها در دو سوی مرز نتوانسته اند این مساله را تغییر دهند و همواره یاد آور می شوند که کابل-پیشاور خانه مشترک ما!

طبعیت بحث برانگیز پاکستان و مواضع دوگانه آن در قبال مناطق قبایلی برای پاکستان پرهزینه بوده است. در عین حال، هژمونی و حضور بلندمدت جیوپولیتکی آمریکا در عملیات های مخفی، پاکستان را به لحاظ منطقه یی و بین‌المللی به انزوا رانده است. این موضوع تا آن حد است که پاکستان به عنوان یک بازیگر در حاشیه، گزینه های سیاست خارجی اندکی داشته است. اما تعاملات اخیر پاکستان-روسیه روی مسایلی نظیر معاملات تسلیحاتی، پروژه پایپ لاین و غیره از منظر نظامی-تجاری و استراتژیک می تواند یک فصل جدید دو جانبه را رقم زند. از این منظر و در چنین چارچوبی روسیه شاید در مسایل افغانستان در میکانیزم های چندجانبه موجود و یا جدید نظیر سازمان همکاری های شانگهای دخیل شود.

حکمت خلیل کرزی، معین سیاسی وزارت خارجه و سرتاج عزیز مشاور سیاست خارجی پاکستان
حکمت خلیل کرزی، معین سیاسی وزارت خارجه و سرتاج عزیز مشاور سیاست خارجی پاکستان

واما جدا از پاکستان، هند یکی از کشورهای است که جایگاه مهمی را در محاسبات استراتژیک دارد. این کشور در پشت پرده نقش اساسی را در مناسبات افغانستان بازی می‌کند. همکاری هند در افغانستان و سیاست این کشور توسط بسیاری ها از جمله افغان ها نادیده گرفته می‌شود. شاید بتوان این موضوع را از این منظر که دید سنتی نسبت به هند وجود دارد و تغییرات سیاسی و اقتصادی که منجر به تغییر نقش جیوپولتیک هند شده است نادیده انگاشته می‌شود، بیشتر قابل درک ساخت. از میانه های دهه موجود، هند سیاست جدید خارجی را تعقیب می کند که به عنوان سیاست غیرمتعهد-0-2  شهرت یافته است. بر اساس این سیاست خارجی، هند نگاه توسعه طالبانه را با محور آسیا اتخاذ کرده که این موضوع بیان‌گر افزایش نقش منطقه‌یی دهلی جدید و بلندپروازی آن به عنوان قدرت برتر آسیایی می‌باشد.

این روش هند می تواند با موفقیت های اقتصادی، پراگماتزم، و روابط نزدیک بین مقامات هندی و جامعه دانشگاهی و آکادمیک آن بیشتر درک شود. شاید این کشور یکی از موارد موفق همکاری بین این دو و توسعه بنیادهای تحلیلی و تصمیم سازی باشد. شواهد فراوانی حاکی از آن است که هند کانون بین المللی تحلیل و پژوهش در باره سیاست منطقه‌یی به شمول افغانستان است. هند هزینه های کلان مالی را برای دیدبانی وضعیت افغانستان و تحلیل و تجزیه روند های نظیر قلب آسیا، انجام می‌دهد. نمونه‌ای از این موضوع را می‌توان در کنفرانس های منطقه یی 2013-2015 گروه پالیسی دهلی دید که چنین گردهمایی های حلقات سیاسی-نظامی هند را با ایده های خلاق برای سیاست سازی های کلان در باره افغانستان و منطقه آگاه می‌سازد. شاید باور عمومی بر این است که به صورت جیوپولیتیکی هند به نمایندگی و یا برای آمریکا متحد اصلی اش مواضع فوق را اتحاذ می‌کند، اما اگر با دقت نگرسته شود، این مواضع انگیزه های مستقلانه پراگماتزم هندی در افغانستان را بیان می‌کند.

چین یکی از بازیگران در حال ظهور در صحنه افغانستان است. برخی از جدی ترین ابهامات و نواقص سیاست های چین و نوع نگرش چینی به افغانستان ریشه در اختلافات فرهنگی و حتی تمدنی آن دارد. با وجود حضور طولانی چین در مسائل افغانستان که به دهه هشتاد میلادی می‌رسد، از نگاه نظامی و سیاسی و جیوپولیتیکی و جیواکونومیکی، چینیها هنوز به برخی از جوانب مسایل افغانستان پی نبرده اند. به همین جهت حتی در اجرا و طرح ریزی نقشه های اقتصادی خود بسیار محتاط اند و بر اساس استراتیژی “یک کمربند، یک جاده” افغانستان را نیز در تمرکز خود دارند.

با توجه به آنچه گفته آمد، موضع رسمی روسیه در قبال افغانستان به شمول مساله مصالحه به شدت بدبینانه است. این بدبینی بر مبنای حضور 15 ساله آمریکا و ناتو در افغانستان است که در قالب ماموریت حمایت قاطع موجود می‌باشند. برخی از دیپلمات های بلندپایه روسیه حتی از طالبان به عنوان جنبش آزادی ملی یاد می‌کنند. این موضوع شاید از آن جا نشأت می‌گیرد که آن ها امیدوارند تا اتحاد تاکتیکی موقتی را با این گروه در برابر داعش ایجاد نمایند. روسیه داعش را تهدید داخلی و خارجی خود می‌داند. اما در صورت مراجعه به همه موضع گیری های رسمی و یا سیاسی، می‌توان دریافت که طالبان بازی خود را در افغانستان در 1990 میلادی اجرا کرده و بازنده بوده اند و بازگشت آن ها به قدرت در سطح ملی، غیرممکن خواهد بود. هر حرکت گریلایی و شورش گرانه که دهه ها در میدان نبرد جنگیده است، قابلیت و قدرت حاکمیت بر سرزمین خود را ندارد اما به صورت استثنایی زمانی موفق می‌شوند که آن ها دارای اهداف پاک ملی گرایانه باشند و توسط آحاد ملت شان حمایت شوند. در مورد افغانستان به عنوان سخن آخر این است که این مردم اختلاف داشته باشند اما باید آن اختلاف میهن پرستانه باشد.

 

دکتر ولادیمیر بویکو پروفسور مطالعات آسیایی در دانشگاه دولتی آلتای می‌باشد. او در عین حال رییس مرکز تحلیلی و تخصصی آسیاتیک در این دانشگاه است. پرفسور بویکو یکی از معروف‌ترین افغانستان شناسان روسی است که مطالعات و پژوهش های گسترده‌ای در رابطه به افغانستان انجام داده است. از آقای بویکو بیش از یک صد اثر در زمینه‌های روسیه، آسیا و افغانستان منتشر شده است.
این مقاله برای خبرنامه نگاشته شده و دیدگاه‌های که در آن آمده، مختص نویسنده آن می‌باشد و لزوما بازتاب سیاست نشراتی خبرنامه نیست
.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

توسط ولادیمیر بویکو

دکتر ولادیمیر بویکو پروفسور مطالعات آسیایی در دانشگاه دولتی آلتای می‌باشد. او در عین حال رییس مرکز تحلیلی و تخصصی آسیاتیک در این دانشگاه است. پرفسور بویکو یکی از معروف‌ترین افغانستان شناسان روسی است که مطالعات و پژوهش‌های گسترده‌ای در رابطه به افغانستان انجام داده است. او دکترای تاریخ را از انستتیوت مطالعات شرقی در سال 1985 از مسکو به دست آورده است. از آقای بویکو بیش از یک صد اثر در زمینه‌های روسیه، آسیا و افغانستان منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *