جدیدترین اخبار روز جهان
رزرو تبلیغات
خواندن 5 دقیقه
3
(2)

حتماً برات پیش اومده. یه روز از خواب بیدار می‌شی، سرت تا شب کلی شلوغه، ایمیل‌ها، جلسه‌ها، کارهای عقب‌افتاده، کارای خونه، جواب دادن به پیام‌ها، سر زدن به اینستاگرام، خلاصه از این شاخه به اون شاخه. ولی وقتی شب می‌رسه و بالاخره روی تخت دراز می‌کشی، یه حس عجیب میاد سراغت… انگار یه چیزی کمه. یه جور پوچی بی‌دلیل. یه سؤال تکراری توی ذهنت می‌چرخه: «من همه‌ش دارم می‌دوم، پس چرا خوشحال نیستم؟»

اگه این حس برات آشناست، بدون که تنها نیستی. اتفاقاً این داستان برای خیلی‌ها تو دنیای مدرن امروز افتاده. جایی که «مشغول بودن» نه تنها یه سبک زندگی شده، بلکه یه جور مدال افتخار هم حساب می‌شه. انگار هر چی شلوغ‌تر باشی، یعنی موفق‌تری. ولی بذار یه رازی رو بهت بگم: مشغول بودن همیشه به معنی مفید بودن یا خوشحال بودن نیست.

تو این مقاله قراره با هم بررسی کنیم چرا اینقدر درگیر «مشغله» هستیم، ولی هنوز حس رضایت نداریم. و مهم‌تر از اون، قراره یاد بگیریم چطور از این چرخه خسته‌کننده خلاص بشیم و به یه حس عمیق‌تر و واقعی‌تر از شادی و معنا برسیم. با خبرنامه همراه شو و ببین اوضاع از چه قراره!

‌۱. پشت پرده‌ی این همه شلوغی چیه؟

خیلی وقت‌ها، ما ناخودآگاه خودمون رو غرق توی کارها می‌کنیم، فقط برای اینکه مجبور نباشیم با احساسات واقعی‌مون روبه‌رو بشیم. وقتی خیلی سرمون شلوغه، دیگه وقت فکر کردن به تنهایی، غم، اضطراب یا حتی سؤالات اساسی مثل «واقعا چی خوشحالم می‌کنه؟» نداریم. این شلوغی مثل یه سپر دفاعی عمل می‌کنه. جلوی احساسات ناراحت‌کننده رو می‌گیره و به ظاهر ما رو ازشون محافظت می‌کنه.

ولی مشکل اینجاست که این احساسات دفن نمی‌شن. فقط عقب می‌رن، و با قدرت بیشتری تو آینده ظاهر می‌شن. پس هر چقدر هم خودتو با کار، سریال، شبکه‌های اجتماعی یا خرید سرگرم کنی، اون حس پوچی یه روزی دوباره در میزنه.

۲. وقتی برای رؤیای بقیه زندگی می‌کنی

یکی از دلایل رایج نارضایتی اینه که ما داریم دنبال چیزایی می‌دویم که اصلاً مال خودمون نیست. مثلاً ممکنه سال‌ها زحمت بکشی برای شغلی که پدر و مادرت تحسینش می‌کنن، نه چیزی که واقعاً دوستش داری. یا سعی می‌کنی مثل فلان اینفلوئنسر موفق به نظر برسی، چون فکر می‌کنی اون شکله که باید باشی.

ولی وقتی این اهداف از درونت نیومدن، رسیدن بهشون هم تو رو خوشحال نمی‌کنه. در ظاهر ممکنه موفق باشی، ولی تهش خالیه. چون حقیقت خودتو زندگی نمی‌کنی.

۳. قطع ارتباط با خودت

یه زمانی زندگی پر از لحظه‌های سکوت، خلوت و تأمل بود. الان چی؟ از لحظه‌ای که بیدار می‌شیم تا وقتی می‌خوابیم، یه چیزی داره توجه‌مون رو می‌دزده. موبایل، اعلان، سریال، آهنگ، پادکست، کار، رانندگی، خرید… وقت فکر کردن به اینکه «من کی‌ام؟ چی می‌خوام؟» نداریم.

وقتی این اتصال درونی قطع بشه، دیگه حتی نمی‌فهمی چه چیزایی واقعاً خوشحالت می‌کنه. چون صدای درونت زیر هزار تا صدای دیگه گم شده.

۴. سیستم عصبی‌ت داره دائم فرار می‌کنه

یه نکته جالب دیگه هم اینه که بدن و ذهن ما، وقتی مدت زیادی در حالت «استرس» یا «آماده‌باش» باشن، عادت می‌کنن به اون حالت. یعنی حتی اگه بخوای بشینی یه ساعت هیچ کاری نکنی، بدنت شروع می‌کنه به بی‌قراری. انگار یه چیز اشتباهه.

به همین خاطره که خیلیا وقتی تعطیل می‌شن یا می‌خوان استراحت کنن، دچار اضطراب می‌شن. چون مغز و بدنشون یاد گرفتن همیشه باید یه کاری انجام بدن. این حالت یه جور «وابستگی عصبی» به شلوغی ایجاد می‌کنه.

۵. ارتباط انسانی کم شده

آیا شده یه روز پر از کار باشی، اما آخر شب حس کنی کسی رو ندیدی؟ این‌روزها پر از مکالمات سطحی و رد و بدل پیام‌های سریعیم، اما گفت‌وگوهای عمیق و رابطه‌های واقعی کم‌تر شدن. ما موجوداتی اجتماعی هستیم. بدون ارتباط‌های معنادار، احساس تنهایی ریشه می‌دونه، حتی وسط شلوغ‌ترین روزها.

پس راه چیه؟ چطور از این چرخه دربیام؟

برای خارج شدن از این چرخه موارد زیر رو امتحان کن:

 ۱. شهامت کند شدن داشته باش

بیشتر ما از کند شدن می‌ترسیم. چون اون موقع صدای درونمون بلند می‌شه. ولی اتفاقاً همونجاست که می‌تونی خودتو پیدا کنی. هر روز یه تایم مشخص رو برای سکوت و خلوت بگذار. حتی ده دقیقه. یه پیاده‌روی آروم، یه چای بدون موبایل، یه دفتر یادداشت.

 ۲. از خودت بپرس: این هدف مال منه یا دیگران؟

هر بار خواستی برای یه هدف جدید برنامه بریزی، یه لحظه وایسا و بپرس: «این واقعاً خواسته‌ی خودمه یا دارم طبق انتظارات دیگران عمل می‌کنم؟»
اگه هدف‌هات از درونت نیاد، بهشون برسی هم خوشحال نمی‌شی.

۳. کیفیت رو به کمیت ترجیح بده

لزومی نداره تمام روزت پر باشه تا احساس مفید بودن کنی. شاید یه تماس با یه دوست قدیمی، یا یک ساعت نقاشی، بهت حس رضایت بیشتری بده تا چک‌لیست ۲۰ تایی از وظایف.

۴. با احساساتت رفیق شو

به‌جای اینکه از احساسات ناراحت‌کننده فرار کنی، بهشون گوش بده. غم، ترس، ناامیدی… اینا همه پیام‌هایی از درون تو هستن. اگه بهشون گوش کنی، چیزای زیادی درباره خودت یاد می‌گیری.

۵. رابطه‌های عمیق بساز

به‌جای وقت گذروندن سطحی با ده نفر، سعی کن با دو سه نفر رابطه عمیق بسازی. معاشرت‌های معنادار خیلی بیشتر از مشغله‌های سطحی تو رو از درون غنی می‌کنن.

یادمون نره…

  • رضایت واقعی از زیاد کار کردن نمیاد. از کار درست، با دلیل درست، برای آدم درست میاد.
  • همه‌مون گاهی تو تله‌ی شلوغی می‌افتیم. ولی خوبه که گاهی یه ترمز بکشیم، سرمون رو بالا بیاریم و بپرسیم: «واقعاً دارم کجا می‌رم؟»
    زندگی فقط پر کردن تقویم نیست. پر کردن دل و روحه.

 پیشنهاد آخر

هفته‌ای یکی دو بار یه قرار با خودت بذار. بدون موبایل. بدون عجله. بشین، یه نفس عمیق بکش و از خودت بپرس:

  • چی منو خوشحال می‌کنه؟

  • الان واقعاً چه حسی دارم؟

  • دارم برای کی زندگی می‌کنم؟

اگه همین سه سؤال رو جدی از خودت بپرسی، مسیرت کم‌کم عوض می‌شه.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 3 / 5. تعداد آرا: 2

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه

لینک های مفید
خبرنامــــــــــــه را ببینید
سی ان سی چوب پیش فروش آپارتمان ساحلی سرخرود بهترین دکتر زیبایی کرمانشاه بلوک سبک مدرسه آی نو خرید جاروبرقی البرز عسل طبیعی پارتیشن شیشه ای اداری کف کاذب فولادی سی پی کالاف کف کاذب مجله اخبار روز استادورک خرید و فروش شرکت خرید بازی کامپیوتر | گیم کالا استابلایزر قیمت لوله فلزی برق سوئیچ سیسکو درج آگهی رایگان سایت لوازم آرایشی ارزان خرید ترموکوپل type k خرید لایک اینستاگرام پنجره دوجداره لباس فرم اداری فروش کانکتور خرید سرور کارکرده اچ پی hp