وقتی به بچههای موفق فکر میکنیم، بسیاری از ما دانشآموزانی را تصور می کنیم که نمره های کامل در امتحانات می گیرند، جوایز ورزشی دریافت کرده اند و نامههای پذیرش از دانشگاه های مهم گرفته اند. اما پس از سالها مطالعه بیش از 200 رابطه والدین و فرزند، متوجه شدم که موفقیت واقعی بیشتر در مورد تربیت کودکانی است که اعتماد به نفس بالا و امنیت عاطفی داشته باشند و عمیقاً با خود و دنیای اطرافشان مرتبط باشند.
والدینی که واقعاً این را درک می کردند، گاهی اوقات استراتژی های غیر متعارفی را پذیرفتند که کنجکاوی، عشق به یادگیری و هوش هیجانی را بر انتظارات اجتماعی اولویت می داد. ما در این مقاله به کارهایی که پدر و مادرهای بچه های خیلی موفق انجام داده اند پرداخته ایم. با خبرنامه همراه باشید!
9 رفتار والدین کودکان خیلی موفق
در اینجا 9 کاری که آنها در اوایل زندگی فرزندشان به گونه ای متفاوت انجام داده اند آورده شده است:
1. روی خودشان کار کردند
این والدین به جای نگرانی در مورد نحوه واکنش فرزندانشان به موقعیت های چالش برانگیز، فهمیدند که رفتار آنها بر سطح انعطاف پذیری فرزندشان تأثیر می گذارد. آنها قدرت ذهنی و عاطفی را با توجه به نحوه مدیریت استرس خود در مقابل فرزندانشان الگوبرداری کردند.
2. همیشه نگفتند “کارت خوبه و آفرین!”
آنها به جای آفرین گفتن مداوم می گویند: “تو باید به خودت خیلی افتخار کنی” یا “تو روی این موضوع خیلی تلاش کردی- حالا چه احساسی داری؟”
“آفرین” هم حس خوبی دارد اما می تواند به تایید خارجی اتکا داشته باشد. این والدین بر تقویت انگیزه درونی تمرکز کردند و به فرزندشان کمک کردند تا به دستاوردهای خود افتخار کند و به تلاش که در راه رسیدن به یک هدف به کار می بندد.
3. روی رابطه شان با کودک تمرکز کردند
آنها از طریق اختصاص زمان با کیفیت به فرزندشان، گوش دادن آگاهانه و صبورانه و تجربیات مشترک، به فرزندان خود احساس ارزشمندی، امنیت و درک شدن می دهند. این رفتار همچنین اعتماد به نفس کودک را برای ریسک کردن و پیشرفت تقویت می کند.
4. بچه هایشان را تنبیه نکردند
آنها از تنبیه اجتناب می کردند، زیرا می دانستند که باعث ایجاد رنجش و قطع ارتباط می شود، نه بهبود مهارت. درعوض، آنها کمک می کنند که فرزندشان با پیامدهای طبیعی کارشان درس بگیرند و آنچه لازم است بیاموزند.
به عنوان مثال، اگر کودکی فراموش کند تکالیف خود را انجام دهد، با توبیخ معلمش روبرو می شود – و همین فرصتی برای یادگیری مسئولیت پذیری و حل مسئله است. این رویکرد، مسئولیت پذیری و انعطاف پذیری را در کودکان ایجاد می کند.
5. به پیشرفت تحصیلی پاداش ندادند
آنها به جای ارائه پاداش برای نمرات خوب، بر پرورش عشق به یادگیری تمرکز کردند. چه فرزندشان عالی باشد و چه تلاش کند، آنها تمرکز خود را روی رشد نگه داشتند و به وضوح نشان دادند که نمرات ارزش آنها را تعیین نمی کند بلکه تلاشی که در مسیر درس خواندن به کار بسته اند است که اهمیت زیادی دارد.
6. آنها به پرسش اهمیت بیشتری می دادند
آنها فرزندان خود را تشویق کردند که به جای پذیرش پاسخ «درست»، بپرسند «چرا» و «چگونه». این ایده حس کنجکاوی کودک شان را تقویت می کرد و به فرزندشان اعتماد به نفس می داد تا وضعیت موجود را به چالش بکشد – و این ویژگی های کلیدی رهبران آینده است!
7. به بچه هایشان اجازه می دهند چیزی به آنها یاد بدهند
خواه حل یک مسئله ریاضی باشد و خواه توضیح دادن یک بازی مورد علاقه، این لحظات آموزش دادن به بچه ها احساس اهمیت می دهد. این والدین با عقب نشینی و اجازه دادن به فرزندشان که رهبری را بر عهده بگیرد، به توانایی های فرزندشان احترام گذاشته و عزت نفس آنها را پرورش می دادند.
8. خواندن را به یک عادت روزانه تبدیل کردند
خواندن یک کار طاقت فرسا نبود بلکه در زندگی روزمره به نوعی تنیده شده بود. خواه دیدن کتاب های مصور قبل از خواب باشد و خواه یک داستان در بعدازظهرهای پر از رخوت، خواندن به بخشی طبیعی و لذت بخش از دنیای آنها تبدیل شد و خلاقیت و عشق مادام العمر به یادگیری را در وجوداشن پرورش داد.
9. آنها به فرزندان خود یاد دادند که احساسات شان بشناسند
آنها احساسات را ارزشمند می دانستند، نه چیزی که باید اصلاح شود یا مورد اجتناب قرار بگیرد. مثلاً وقتی فرزندشان بعد از باخت در یک بازی ناراحت می شد، ممکن بود بگویند: “من می توانم ببینم این موضوع چقدر برای شما مهم بود. از دست دادن چیزی که به آن اهمیت می دهی سخت است.” این اعتبار سنجی ساده به فرزندشان کمک می کرد تا احساسات خود را پردازش کند و انعطافپذیری ایجاد کند.
افزودن دیدگاه