نویسنده: لی رواکنگ
نشر شده در: سی جی تی ان
بیش از ۱۸ سال است که افغانستان درگیر جنگی طولانی است. در حال حاضر، طرفین درگیر در جنگ، محبوسِ بنبستی چند ساله هستند و هیچ یک نتوانستهاست دستاوردهای پایدار منطقهای داشته باشد.
با ظهور احساسات ضد جنگ ایالات متحده و ترامپِ اهل معامله در راس کاخ سفید، در سپتمبر ۲۰۱۸، گفتگوی مستقیم با طالبان به امید امضای یک توافقنامهی صلح مطرح شد.
گفتگوها اکنون به دور یازدهم رسیدهاست اما به دلیل تشدید خشونت که غالبا از سوی طالبان بودهاست، مدام دچار مشکل شدهاست. آخرین تعامل مجدد واشنگتن با طالبان درست در ماه دسامبر آغاز شد، یعنی یک ماه پس از آنکه ترامپ به دلیل حملات طالبان بر نیروهای ایالات متحده در افغانستان، گفتگوها را متوقف کرد.
اگرچه این مذاکرات طولانی هنوز هم به نتایج ملموس دست نیافتهاست، اما زمانی که مارک اسپر، وزیر دفاع آمریکا روز شنبه اعلام کرد که به توافق کاهش خشونتها با طالبان رسیدهاست، کورسوی امیدی در دل مردم پدید آمد. قرار بر این است که این توافق در یک دوره هفت روزه صورت بگیرد و پس از آن تعداد نیروهای آمریکایی از ۱۲۰۰۰ تن به ۸۶۰۰ تن کاهش خواهد یافت.
مهمتر اینکه، انتظار میرود بعد از توقف خشونت در سراسر این کشور، توافقنامه گستردهتری در باب سایر منافع مهم ایالات متحده نیز امضا شود. در حالی که خوشبینی برای به امضا رساندن یک توافقنامه صلح نهایی بسیار بالا گرفته، باز هم سوالاتی در رابطه با آینده افغانستان بدون پاسخ باقی میماند.
ارزیابیهای ایالات متحده
گمانهزنیها مبنی بر اینکه ترامپ منافع اصلی افغانها را در نظر نمیگیرد، ذهن شاهدان کل فرایند صلح را به تلاطم واداشتهاست. استدلالهایی که از این ادعا حمایت میکنند چنان عمیق هستند که حتی رسانههای غربی تلاشهای ترامپ را با عنوان «عجله برای صلح» توصیف میکنند.

به گفته مفسران، رویکرد ترامپ نسبت به افغانستان دارای ویژگیهای دیدگاه کلی او در مورد سیاست خارجی است، دیدگاهی که بارزترین نشانهی آن مفهومِ «اول آمریکا» است.
انگیزه سیاسی تعهد ترامپ برای امضای توافقنامه با طالبان تا حد زیادی به تصمیم او برای برگرداندن نیروهای آمریکایی به خانه، بستگی دارد. میر لیتواک، رئیس گروه تاریخ خاورمیانه و آفریقا در دانشگاه تل آویو، در مصاحبه با CGTN گفت: «ترامپ بر این باور است که ایالات متحده نمیتواند طالبان را شکست بدهد و به خطر انداختن جان سربازان و اتلاف پول، بیفایده است.»
لیتواک ادامه داد، یکی از دلایل مهم به بار نشستن توافقنامه کاهش خشونت علیرغم این حقیقت که توافق پیشنهادیِ طالبان به دلیل وجود برخی ابهامات رد شد، همین است. زمانی که این توافق به درستی اجرا شود، هر دو طرف میتوانند از همان جایی که گفتگوها در سپتمبر متوقف شد، ادامه بدهند.
وی افزود، توافقنامه جامع صلح بین طالبان و ایالات متحده بسیار شبیه به توافقنامهای خواهد بود که این کشور با ویتنام در سال ۱۹۷۲ امضا کرد، زیرا ترامپ به دنبال خروجی افتخارآمیز و محترمانه است.
برآوردهای طالبان
اگرچه کاخ سفید علنا ادعا کرده که یکی از مهمترین اهدافش راضی کردن طالبان است برای اینکه با رهبران افغانستان سر میر مذاکره بنشیند، اما به نظر نمیرسد که مقامات ایالات متحده برای تحقق این گفتگو، برنامهای عملی داشته باشد، چرا که طالبان مدتهاست از تعامل مستقیم با حکومت فعلی سر باز میزند و تا کنون موضع خود را تغییر ندادهاست.
لیلما نصیری، یکی از بنیانگذاران موسسه عدالت افغانستان و رئیس این مرکز، در مصاحبهای با CGTN گفت: «برای مردم افغانستان بسیار مهم است که ایالات متحده نباید بدون حضور حکومت افغانستان در این فرایند، با طالبان به توافق برسد.»

اما مطابق با مطلبی که از شهرزاد اکبر، یکی از فعالان برجسته افغان و از حاضرین در گفتگوهای بینالافغانی، در CNN منتشر شد، به نظر نمیرسد که تضمین حضور حکومت افغانستان در گفتگوهای صلح، در میان اولویتهای ایالات متحده جایی داشته باشد.
او در این مقاله مینویسد «وقتی از نماینده ایالات متحده، یعنی زلمی خلیلزاد خواسته که اطمینان بدهد که روی حقوق بشر و آزادیهایی که به سختی برای افغانستان به دست آمده، مصالحه نکند، خلیلزاد تنها پاسخی «مبهم» و «تکراری» دادهاست بدین مضمون که آینده افغانستان «برای افغانها است و فقط افغانها در موردش تصمیم میگیرند.»
موضوع دیگری که روند صلح را پیچیده میکند، واقعیتهای خشونتبار موجود است. هرچند طالبان بارها ادعا کردهاست که دست از خشونت علیه غیرنظامیان برمیدارد، اما حملات خشونتآمیز و بیرحمانهاش دوام داشته و نتیجه افزایش خشونتی است که سال گذشته به بالاترین حد خود رسید.
این تناقض و ناهمخوانی بین تمایلی که ظاهرا برای کاهش خشونت دارند از یک سو و سرسختی آنها برای اعمال خشونت از سوی دیگر، سوالاتی جدی را مطرح میکند در باب اینکه آیا این گروه واقعا برای استقرار صلح در افغانستان آمادگی دارد؟
لیتواک در مصاحبه خود اظهار داشت که: «من معتقدم طالبان در دو حرکت تکمیلی عمل خواهد کرد: ادامه فشار نظامی به منظور کاهش انگیزه آمریکا برای ماندن در افغانستان و ضعیف کردن حکومت افغانستان در حین گفتگو با ایالات متحده. احتمالا آنها بر این باورند که وقتی ایالات متحده خاک این کشور را ترک کند، میتوانند حکومت را به طور کامل شکست بدهند.»
یکی دیگر از موانع اصلی رسیدن به صلحی جامع در افغانستان، عدم پیشرفت در گفتگوهای بینالافغانی است، فرایند صلح دیگری که به موازات گفتگوهای ایالات متحده-طالبان در جریان است.
گفتگوهای بینالافغانی
جولای سال گذشته، هیئتی از نمایندگان جامعه مدنی افغانستان و مقامات حکومتی این کشور با «صلاحیت فردیشان» در جلسه گفتگوهای بینالافغانی با نمایندگان طالبان شرکت کردند.
بنا به ادعای شرکتکنندگان، نمایندگان طالبان تمایل صادقانهای برای حضور در یک مناظره هدفمند نشان ندادند. این تحیر و سرگشتگی آشکار، حاکی از وجود اختلاف ایدئولوژیک بین طالبان و غالب افغانها است. اما نصیری به عنوان یک فعال افغان که برای حمایت از عدالت کوشیدهاست، بینشهای سازندهای ارائه داد.
او گفت: «هرچند افغانها نمیخواهند به دوره تاریک طالبان برگردند، همزیستی غیرممکن نیست. آتشبس کوتاه مدت که یک یا دو سال پیش اعمال شد، به خوبی نشان داد که غالب جنگجویان طالب از جنگ خستهاند و دوست دارند به یک زندگی عادی و صلحآمیز برگردند.»
«باید فرصتی به این همزیستی داده شود و آنچه اهمیت بیشتری دارد، شرایط بعد از صلح و شیوهی مدیریت این شرایط توسط حکومت افغانستان و شرکای بینالمللیاش است. فراموش نکنیم که با وجود داعش و دهها گروه تروریستی دیگر که در افغانستان فعالیت میکنند، صلح صد در صدی امکانپذیر نیست.»