ناممکن‌ها در مذاکرات صلح؛ از نظام سیاسی تا سرنوشت جنگجویان طالبان

توسطعباس عارفی

شهریور ۲۹, ۱۳۹۹ به روز رسانی : بهمن ۲۶, ۱۴۰۲

گروه طالبان همواره بر روی‌کار آمدن «نظام خالص اسلامی» در افغانستان تأکید داشته اند. از نظر این گروه نظام سیاسی فعلی در افغانستان اسلامی پنداشته نمی‌شود و بایستی مذاکرات صلح بین‌الافغانی معطوف به ارزش‌های اسلامی با قرائت طالبانی باشد. چنانچه در نشست افتتاحیه مذاکرات بین‌لافغانی در دوحه، ملا عبدالغنی برادر، معاون شورای رهبری و رییس دفتر سیاسی طالبان در قطر، در صحبت‌هایش از نظام اسلامی یاد نموده و به صراحت گفته بود: «می‌خواهیم افغانستان نظام اسلامی داشته باشد که همه خود را در آن ببینند.» وی در مورد جریان مذاکرات نیز با تأکید بر دستورات اسلامی، گفته بود: «ما می‌خواهیم گفتگوها بر پایه اسلام و دستورات اسلام به پیش برود.» بنابراین، تأکید طالبان بر اسلام، روند مذاکرات صلح را دشوار می‌سازد؛ به این‌ دلیل که طالبان قرائت به‌خصوص خود شان را از اسلام دارند.

در اسلام طالبانی جای هیچ نوع همسویی، کثرت‌گرایی، سازش و توافق با دیدگاه‌های متفاوت و مخالف وجود ندارد، بلکه تنها یک اسلام قابل قبول است؛ آن‌هم اسلامی که مقبول طالبان باشد. با این‌حال، در جریان مذاکرات صلح بین‌الافغانی، بحث اصلی در مورد ناممکن‌ها خواهد بود. باآن‌که دو طرف مذاکره‌کننده از شروع مذاکرات ابراز خوش‌بینی می‌کنند، اما واقعیت این است که هیأت مذاکره‌کننده حکومت و هیأت طالبان در مورد چگونگی تقسیم قدرت و مسئله مشارکت طالبان در نظام، نوع نظام سیاسی آینده، مسئله پناهگاه‌های طالبان در مناطق مرزی پاکستان، ارتباط این گروه با گروه‌های تروریستی بین‌المللی و شبکه‌های قاچاق مواد مخدر، و از همه‌ مهم‌تر سرنوشت نظامیان طالبان، شرایط دشوار را پیش‌رو خواهند داشت. موارد متذکره از جمله‌ مباحثی خواهد بود که روند مذاکرات را به شدت دشوار و پیچیده خواهد کرد، تا حدی که ممکن است روند صلح را به بن‌بست بکشانند. با این‌همه، حالا مولوی محمد نعیم، سخنگوی طالبان بحث بررسی عوامل جنگ افغانستان را پیش می‌کشد؛ «تا زمانی‌که به‌علت‌های جنگ پرداخته نشود آتش‌بس نمی‌کنیم.» او در گفتگوها با یکی از رسانه‌ها می‌گوید: «این معقول نیست که جنگ بیست ساله در یک ساعت به پایان برسد. منطقی به نظر ما این است که اسباب و مشکلاتی که همین جنگ را به‌میان آورده سر آن‌ها بحث شود و ازبین برده شود، پس از آن آتش‌بس نهایی شود و مشکل به‌صورت نهایی به پایان برسد.»

پناهگاه‌های طالبان در پاکستان و روابط با گروه‌های تروریستی بین‌المللی

یکی از موارد چالش‌برانگیز که در جریان مذاکرات صلح بین‌الافغانی بحث و رسیدن به توافق روی آن دشوار خواهد بود، مسئله وجود پناهگاه‌های طالبان در مناطق قبایلی «فتا» در خاک پاکستان است. چنانچه اکثر رهبران و فرماندهان این گروه در خاک پاکستان بر اثر حملات نیروهای آمریکایی کشته اند، و همچنان شورای کویته به عنوان شاخه نظامی یا در واقع شاخه اصلی طالبان در پاکستان است و مدیریت جنگ افغانستان را از پناهگاه‌های امن در خاک پاکستان به پیش می‌برند.

 تقریباً اکثریت رهبران طالبان در مدارس دینی که در مناطق قبایلی پاکستان موقعیت دارند، آموزش‌های مذهبی دیده اند و برای ماشین جنگ در افغانستان آماده شده اند. و همین‌طور اکثریت جنگجویان این گروه نیز در همین مناطق قبایلی در خاک پاکستان آموزش‌های نظامی دیده و برای ادامه جنگ به افغانستان فرستاده می‌شوند. چنانچه در گزارش سالانه وزارت خارجه آمریکا در مورد تروریسم نیز آمده است؛ «پاکستان هنوز پناهگاه امن برای تروریستان است. این کشور گذاشته است که طالبان و شبکه حقانی از قلمرو اش بر ضد افغانستان فعالیت کند.» بنابراین، بحث روی وجود پناهگاه‌های طالبان در پاکستان یکی از مسایل جدی است، اما وقتی این موضوع چالش‌برانگیز می‌شود که طبق عادت دیرینه‌ی طالبان، بدون شک این گروه  وجود چنین پناهگاه‌های را در پاکستان انکار می‌کنند. بااین‌حساب دشوار است برای رهبران طالبان قبولانده شود که در پاکستان پناهگاه‌های امن جهت آموزش نیروهای مذهبی-افراطی و تجهیز جنگجویان شان دارند، و بایستی طالبان از این پناهگاه‌های دست بکشند و به صلح روی بیاورند.

طالبان نه تنها وجود پناهگاه‌های شان را در خاک پاکستان انکار می‌کنند، که روابط شان با گروه‌ها و شبکه‌های تروریستی بین‌المللی را نیز انکار می‌کنند. اما براساس گزارش وزارت دفاع آمریکا «القاعده به روال همیشگی با اعضای پایان رتبه طالبان همکاری کرده و از آنان حمایت می‌کند تا حکومت افغانستان را آسیب رسانده و نیروهای ایالات متحده و اهداف غربی را در منطقه هدف قرار دهد.» طالبان به خاطر میزبانی از رهبران القاعده از حکومت شان گذشتند، اما اکنون تنها گروه القاعده نیست که با طالبان در ارتباط است، بلکه گروه‌های تروریستی و اسلام‌گرایان افراطی در شمال افغانستان فعالیت دارند، در همکاری نزدیک با طالبان قرار دارند. بنابراین، برای طالبان سخت است که روابط شان را با گروه‌های تروریستی بین‌المللی قطع کند که منافع شان در افغانستان به‌هم تنیده شده است. با این‌حساب مذاکرات صلح بین‌الافغانی در سایه‌ی روابط نزدیک طالبان با گروه‌ها و شبکه‌های تروریستی بین‌المللی دشوار و تا حدی ناممکن است، چرا که عملکرد چنین گروه‌های تروریستی تأثیر مستقیم بر مباحث در میز مذاکره دارد. البته برعلاوه روابط طالبان با گروه‌های تروریستی، حملات شاخه‌های نظامی گروه همچون شبکه حقانی نه تنها که در جریان مذاکرات تأثیرگذار است، بلکه رسیدن به توافق جامع در این زمینه را ناممکن می‌کند. چرا که در صورت بیرون ساختن روابط طالبان با چنین گروه‌های تروریستی از اجندای مذاکرات، باقی موضوعات نیز اهمیت خود را از دست می‌دهند. به طور مثال، در صورت عدم توافق بر سر مسئله پناهگاه‌های طالبان در پاکستان و روابط با گروه‌ها تروریستی بین‌المللی، توافق سر موضوعات دیگر همچون نظام سیاسی و تقسیم قدرت بی‌ارزش می‌شود.

نظام سیاسی و چگونگی تقسیم قدرت

طالبان بیش‌تر از این‌که خود شان را یک گروه سیاسی معرفی کنند، یک گروه مذهبی نشان می‌دهند که بزرگ‌ترین دغدغه‌ شان انگار ارزش‌های مذهبی باشد. اما واقعیت این است که بی‌هیچ شک و شبیه‌ی طالبان یک گروه تروریستی است که به دنبال کسب قدرت جهت سرکوب نیروهای مخالف هستند. طالبان در جنگ به وجود آمده اند، در جنگ به شهرت و قدرت رسیدند و در جنگ شکست خوردند، بنابراین تلاش دارند تا با جنگ به قدرت بازگردند. گفتگو و رسیدن به صلح از طریق مذاکرات، آن‌هم با حکومت افغانستان که از نظر طالبان بدون حمایت نیروهای آمریکایی توان مقابله با این گروه را ندارد، غیرمنطقی است. طوری‌که بارها به صورت ضمنی گفته اند که کاهش خشونت و برقراری آتش‌بس با حکومت افغانستان از نظر طالبان غیرمنطقی است، بلکه ادامه جنگ از نظر آنها منطقی است.

طالبان به خوبی می‌دانند که در وضعیت صلح‌آمیز استحاله می‌شوند و توانایی بسیج مردمی و فعالیت مدنی در قالب یک جریان سیاسی را ندارند. همان‌طوری‌که امرالله صالح، معاون ریاست جمهوری در مصاحبه‌اش گفته بود؛ «طالبان در صلح ذوب می‌شوند» این حرف تا حد زیادی درست است، چرا که فلسفه وجودی طالبان را جنگ شکل می‌دهد و در صلح طالبان مشروعیت خود را از دست می‌دهند. به همین دلیل است که طالبان اکنون جنگ و صلح را در موازی همدیگر تعریف کرده اند و می‌خواهند هم خرما بخورند و ثواب کسب کنند. با این‌همه، جریان مذاکرات صلح بیش‌تر از این‌که معطوف به گذشته باشد، معطوف به آینده و بر محور چالش‌ نظام سیاسی و چگونگی تقسیم قدرت خواهد بود. طالبان در جریان مذاکرات تمام تلاش شان را خواهند کرد که با هیأت مذاکره کننده حکومت بر سر تعریف نظام سیاسی و میکانیسم تقسیم قدرت به توافق برسند که در آن سهم قدرت طالبان تضمین شود. با این‌حال، طالبان در نظام دموکراتیک و مردم‌سالار جایگاه آن‌چنانی نخواهند داشت، چرا که ارزش‌های چنین نظام سیاسی علیه فکر و روش طالبانی است. در آن‌صورت طالبان تنها نظامی را که می‌تواند در سایه‌‌ی آن سهم قدرت شان را تضمین‌شده حساب کند، نظام اسلامی است که طالبان در آن روایت پیروز را خواهند داشت. برعکس، اگر طالبان در قالب نظام جمهوری و دموکراسی با حکومت افغانستان به توافق صلح برسند، بدون شک پس از منحل شدن بخش نظامی طالبان، بحث عدالت انتقالی جدی خواهد شد، که طالبان از چنین آینده‌ی می‌ترسند.

طالبان چنین آینده‌ی ذوب‌شده در نظام دموکراتیک و مواجه شدن با مردمی که دو دهه از جنگ مقدس طالبان زخم خورده را به خوبی پیش‌بینی کرده اند. به همین دلیل است دنبال روایت‌سازی عامیانه هستند، چنانچه مولوی حکیم حقانی، رییس هیأت مذاکره‌کننده طالبان به تازگی گفته است «جنگ طالبان نه برای تصاحب قدرت، بلکه برای یک نظام اسلامی است.»  اما واقعیت این است که نظام اسلامی برای طالبان نه ارزش، باور یا ایدئولوژی، بلکه چتر نجات شان از روندهای بعداز صلح، یعنی عدالت انتقالی و دادخواهی مردم و نهادهای حقوق بشری به شمار می‌رود. طالبان نظام اسلامی را نه به خاطر اسلام، بلکه به خاطر نجات جان خود شان و برائت جستن از جنایت‌های جنگی و ضد حقوق بشری که انجام داده اند، می‌خواهند. در حالی‌که حکومت افغانستان و جامعه‌ی جهانی که این مذاکرات را نظارت می‌کنند، از دموکراسی و نظام جمهوری گذشتنی نیستند. با این‌حساب، مذاکرات صلح بر محور نظام سیاسی و مسئله تقسیم قدرت بیش‌تر از آنچه تصوّر می‌شود، دشوار خواهد بود.

طالبان و مسئله مواد مخدر

موضوع دیگری که در مذاکرات صلح به ظاهر کم‌ اهمیت، اما در واقع با اهمیت است، بحث روی کشت و قاچاق مواد مخدر توسط طالبان است. برای هیچ کسی در افغانستان پوشیده نیست که ماشین جنگ طالبان را درآمدهای هنگفت اقتصای ناشی از کشت و قاچاق مواد مخدر به حرکت در می‌آورد. چنانچه در گزارش سازمان ملل متحد آمده است که؛ طالبان در جنوب افغانستان هروئین و سایر مواد مخدر را تولید می‌کنند و از این طریق میلیون‌ها دالر درآمد دارند. در این گزارش آمده است؛ «طالبان اخیراً تیمی تشکیل داده اند که وظیفه تولید و قاچاق مواد مخدر به مرزهای کشورهای همسایه را بر عهده دارد.»

با این‌حساب، تا دو طرف مذاکره‌کننده بر سر موضوعات اساسی و ریشه‌های اقتصادی جنگ افغانستان به توافق نرسند، تنها رسیدن به توافق صلح سیاسی، به حل ریشه‌ای منازعه و جنگ در افغانستان کمک نمی‌کند. اما در عین‌حال رسیدن به توافق روی تعیین نسبت گروه طالبان با مواد مخدر به نوعی خودش یکی از چالش‌های جدی و ریشه‌ای است. چرا که در مسئله کشت و قاچاق مواد مخدر تنها طالبان نیستند که منافع اقتصادی دارند و تصمیم می‌گیرند، بلکه کشورهای مختلف، گروه‌ها و شبکه‌های مختلف تروریستی و مافیایی در اقتصاد مخدر نقش تعیین‌کننده دارند. با این‌ وضعیت، روی میز آمدن موضوع تعیین نسبت طالبان با مواد مخدر باعث خلق یک چالش جدی دیگری می‌شود که نه تنها در همه‌ی سطوح مذاکرات تأثیرگذار است، بلکه نتیجه‌ی نهایی مذاکرات صلح نیز بستگی به این دارد که دو طرف چگونه در مورد مواد مخدر در افغانستان به توافق می‌رسد. اگر هم دو طرف نتوانند در این زمینه به توافق دست یابند، بدون شک پروسه صلح نیز به ناکامی خواهد انجامید.

سرنوشت جنگجویان طالبان

با همه‌ی چالش‌ها و دشواری‌های که در جریان مذاکرات صلح بین‌الافغانی و نتایج نهایی آن وجود دارد، هیچ یک از محورهای مورد منازعه و چالش جدی در راستای مذاکرات بین‌الافغانی به اندازه تعیین سرنوشت برای جنگجویان طالبان دشوار نخواهد بود. تاکنون آمار دقیق جنگجویان در دست نیست، اما بدون شک آن‌قدر است که در صورت رسیدن دو طرف مذاکره‌کننده به توافق صلح در زمینه‌های دیگر، در مورد تعیین سرنوشت جنگجویان طالبان، چگونگی خلع سلاح یا مشارکت و روند ادغام در حکومت، با مشکل جدی و در واقع مشکل اصلی مواجه شوند.

جنگجویان طالبان مردم عادی نیستند که به دلیل فقر یا بیکاری به طالبان پیوسته باشند، بلکه اکثریت شان جوانانی هستند که در مدارس علوم مذهبی در پاکستان مخصوص برای جنگ افغانستان آموزش و تربیت دینی و نظامی یافته اند. بنابراین، رسیدن به توافق در مورد تعیین سرنوشت این تعداد از جنگجویان طالبان یکی از مشکلات جدی و در عین‌حال به شدت پیچیده خواهد بود. چرا که امکان جذب این افراد در صفوف نیروهای امنیتی و یا به حیث کارمند در نهادهای دولتی وجود ندارد. با این‌حال، رهبران طالبان برای این‌ تعداد جنگجویان شان امتیاز ویژه می‌خواهند و توقع دارند که در صورت رسیدن به توافق صلح در موضوعات دیگر، برای جنگجویان این گروه نیز امتیازهای درنظر گرفته شود. و همین‌طور حکومت افغانستان نیز خواستار این است که سرنوشت جنگجویان طالبان روشن و مشخص شود تا این نیروها به گروه‌های تروریستی دیگر جذب نشوند. با این‌حال، اما هیچ راه حل که بتواند دو طرف را راضی نگهدارد، در زمینه قابل تصور نیست.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *