یک گروه یازده نفری سیکها روز یکشنبه (5 اسد) افغانستان را به مقصد هند ترک کردند. در میان این گروه یازده نفری سیکها، نیدان سینگ ساچدوا، مسوول حفظ و مراقبت درمسالهای سیکها و هندوها که چندی پیش در ولسوالی سمکنی پکتیا ربوده شده بود، نیز شامل است. چنانچه سفارت هند در کابل اعلام نیز تأیید کرده است که هشتمین گروه از هندی های گیرمانده در افغانستان در زمان کرونا و شماری سیک های که از حمله انتحاری 6 حمل سال جاری بر درمسال «گورو هریرای صاحب» در منطقه شوربازار شهر کابل جان به سلامت برده اند، روز یکشنبه افغانستان را به مقصد هند ترک کرده اند. این سفارت گفته است که زمینه سفر یک بخشی از هندوها و سیکهای افغانستان را که علاقه داشتند به هند بروند، تسهیل کرده است. در همینحال، نرندر سنگ خالصهـ، نماینده سیکها و هندوها در مجلس نمایندگان، در صحبت با یکی از رسانهها گفته است که «بازماندگان حمله به درمسال سیکها در کابل، به قصد گرفتن شهروندی هند، افغانستان را ترک نکردهاند. او گفته است که این افراد برای تداوی و زندگی خود به هند رفته اند و دولت این کشور برایشان ویزای درازمدت میدهد، اما برای گرفتن تابعیت نرفتهاند. پس از اینکه در افغانستان امنیت تأمین شوند، دوباره برخواهند گشت و شهروندی افغانستان را ترک نمیکنند.»
سیکها و هندوها از جمله اقلیتهای قومی و مذهبی هستند که در سالهای جنگ و همینطور در این دو دههی گذشته همواره مورد حملات تروریستی هدفمند قرار گرفته اند. اقلیتهای قومی و مذهبی سیک و هندو در افغانستان در شرایط بد زندگی میکنند و از امنیت جانی و مالی برخوردار نیستند. بنابراین، در سالهای اخیر گروههای زیادی از این مردم اقدام به مهاجرت نموده و خاک افغانستان را ترک کرده، و در کشورهای همچون هند، کانادا و انگلستان پناهنده شده اند. این اقلیتها در خطر حذف و نابودی قرار دارند.
واکنشها به مهاجرت سیکها از افغانستان
عارف رحمانی، نماینده مردم غرنی در مجلس نمایندگان، در یک یادداشت با عنوان «وطندار گلم شرمنده ایم!» در واکنش به مهاجرت شهروندان سیک افغانستان به هند، در قسمتی از آن نوشته است؛ «با اینهمه خوشا به حالت که خود را از هزار توی زخم و زجر و درد برون کشیدی اما میلیون ها انسان هم وطن دیگرت هنوز و هم چنان گیر و گرفتار این جماعت سفله و ابله و خائن و مدعی و منت گذار و از خود راضی هستند. وطندارانی که صد البته می خواهند مانند تو جان خود را بردارند و از این سرزمین جنگ و جفنگ و زخم و زجر و ترور و انتحار فرار کنند! اما وطندار گلم خدایی با این همه بدبختی و سختی و شلختگی ما همه شرمنده ایم که نتوانستیم از تو محافظت کنیم. حق تو بود که در این سرزمین با افتخار و سربلندی و آسایش و آرامش زندگی کنی. حق تو بود که در سازه های مدیریتی و فرهنگی و علمی و اقتصادی این آب و خاک فعال باشی و بدرخشی و حق تو بود که جهان تو را به عنوان یک افغانستانی با افتخار می شناخت. اما می بینی که ما از خود نیز نمی توانیم محافظت کنیم. ما هر روز در ورزشگاه و زایشگاه و مدرسه و مسجد و خیابان و بیابان به نام دین و خدا سلاخی می شویم.»
محمد اکرام اندیشمند، نویسنده و پژوهشگر، در مورد سیکها نوشته است که؛ «اینها از صادقترینهای جامعه و کشور افغانستان بودند. زحمتکش، آرام، بی ضرر و مهربان.» او در ضمن یادآوری یک خاطره از معاشرت با سیکها، در یادداشتی نوشته است؛ « 99 در صدِ این صادقترین، زحمتکشترین، بیآزارترین و مهربانترین شهروندان و اتباع افغانستان در سی سال اخیر به خاطر جفا و ظلمی که بر آن ها رفته است این کشور را ترک کرده اند. اعضای جامعۀ هندو و سیک افغانستان در این سال ها بسیار کشته شدند. ملکیت های شان غصب گردید، خانه های شان غارت شد و زندگی شان بصورت فزاینده مورد تهدید قرار گرفت.» سیک و هندو دو قوم و مذهب متفاوت و جدا هستند. هندوها بیشتر از ده فامیل در افغانستان نمانده، بلکه همه مهاجر شدهاند. سیک ها هم در سالهای اخیر به دلایل مختلف اقدام به کوچ دستهجمعی نمودهاند. این شهروندان بیآزار و صادق افغانستان در سالهای اخیر یکی از گروههای قومی و مذهبی بودند که بیشترین بیمهری و نامهربانی را از هموطنان مسلمان شان دیدند. به باور بسیاری از افغان ها تبعیض و تعصبی که علیه این گروه قومی و مذهبی وجود دارد، استخوانسوز و نفرتآور است. اینها در دو راهی ماندن و رفتن از افغانستان گیر کرده اند؛ از یکسو به شدت به این کشور دلبستگی دارند و وطن همچون جان شان را دوست دارند، و از سوی دیگر امیدی به زندگی در این کشور را ندارند، طوریکه هر چه زمان میگذرد این گروه بیشتر از قبل آسیبپذیرتر میشوند. چنانچه در آخرین مورد، در ماه حمل ساری جاری درمسال/عبادتگاه شان مورد حمله انتحاری قرار گرفت که در آن حملۀ انتحاری 25 تن جان باختند و بیش از 80 تن دیگر زخمی شدند.
خاطرهی از جریان کار تحقیقی با سیکهای افغانستان
در سال 2018م، مؤسسه تحقیقاتی پرسش(PRSO) سروی را تحت عنوان «نظرسنجی هندوها و سیکهای افغانستان» انجام داد. براساس یافتههای این نظرسنجی در مورد تمایل به مهاجرت، 60.7 درصد پاسخدهندگان سیک از ولایتهای مختلف گفته بودند که در صورت فراهم بودن شرایط و امکانات میخواهند مهاجرت کنند و از افغانستان بروند. در حالیکه میزان خوشبینی سیکها نسبت به سایر شهروندان افغانستان در مورد آینده افغانستان خیلی پایین بوده است. چنانچه 82.6 درصد سیکها در آن نظر سنجی گفته بودند که افغانستان به سوی مسیر نادرست در حرکت است. براساس یافتههای سروی موسسه پرسش، تقریباً تمام سیکها و هندوها، یعنی 96.8 درصد گفته بودند که همیشه یا بیشتر اوقات نسبت به مصونیت خود و خانواده شان احساس ترس دارند. اگر این آمار با سایر شهروندان افغانستان مقایسه کنیم، در نظرسنجی مردم افغانستان که از سوی بنیاد آسیا در سال 2018 انجام شد، 71.1 درصد پاسخدهندگان نسبت به امنیت خود و خانواده شان احساس ترس داشتند.
در نظرسنجی هندوها و سیکهای افغانستان، من به عنوان مصاحبهکننده کار میکردم، در جریان مصاحبه با یک سیک(سردار) در کابل، از یک جوان سردار پرسیدم که تا هنوز به دلیل سردار(سیک) بودنش در افغانستان توهین و تحقیر شده است یا نه؟ اگر بله، از او خواستم که یکی از خاطرات تلخ و آزاردهندهاش را که بهعنوان یک سردار(سیک)، که به لحاظ پوشش ظاهری و عقاید مذهبی با دیگر اقوام افغانستان متفاوت است، برایم بازگو کند. لحظهی سکوت کرد، و بعد خاطرهاش را قصه کرد:
»در یکی از روزهای گرم تابستان در منطقهی کارته چهار از کنار سرک عمومی میرفتم و با تلفن خود مصروف بودم که مشتی به بازویم اصابت کرد. ایستاد شدم و دیدم که چهار پسر جوان اطرافم را گرفته اند. پرسیدم که چی شده؟ یکی فوراً با سیلی به صورت زد و گفت هندوی نجس، چرا اینجا میگردی؟ نمیدانی که تو کافر و نجس استی و اینجا را، این سرک و منطقه را نجس میکنی. من خواستم که بگویم من هندو نیستم، بلکه من سردار هستم، که بازهم یکی دیگر شان با مشت به کلهام زد و یکی دیگر هم دوباره با سیلی به صورتم زد. من که دیدم هیچ حرف و دلیل قانع شان نمیکند، فرار کردم. چند قدم آنسوتر تکسی ایستاد بود، دروازهاش را باز نمودم و نشستم داخلش، به راننده گفتم که حرکت کن. راننده نگاهی کرد و دشنام داد که هندوی نجس بیرون شو از موترم، هندوی نجس موتر را نجس کردی. از موتر پیاده شدم و تا قسمتی دویدم که دیدم کسی دنبالم نمیآید، ایستاد شدم، اندکی نفس گرفتم و تا درمسال پیاده آمدم. آن روز تا شب حالم بد بود و شب وقتی در خلوت به آن صحنه فکر کردم گریهام گرفت، گریه کردم و خواب رفتم.
البته که سیلی خوردن و توهین بدون هیچ جرمی رنج آورد است، ولی برای من بیشتر آن لحظه سخت و دشوار تمام شد که مردمان زیاد آنجا بودند و همه آن صحنه را تماشا میکردند، و هیچ کسی نیامد که از آن چهار نفر بپرسد که به چه جرمی مرا زدند. باآنکه این وطنم را دوست دارم و میخواهم صلح بیاید و این وطن آباد شود، ولی با این همه تعصب و توهین اقلیتها گاهی هیچ امیدی نمیماند که وضعیت مردم ما بهتر شود. اکنون خانهها، دکانها و زمینهای مردم ما را در ولایتهای مختلف زورمندان غصب نموده و هیچ چیزی برای ما نمانده است. زندگی برای ما آنقدر سخت شده که وقتی از کنار سرک راه میرویم به صورت ما سیلی میزنند و میگویند که از این وطن بروید چرا که شما نجس هستید و سرک را نجس میکنید. برای شما که همچون وضعیت را تجربه نکرده اید، تصوّر و باورش سخت است، ولی ما همه روزه با همچون وضعیتی در افغانستان مواجه هستیم. هیچ کسی در این وطن وضعیت ما درک نمیکند و نمی تواند درک کند.»
منبع:
نظرسنجی هندوها و سیک های افغانستان، نویسندگان: احساس شایگان، مهدی فروغ و سید مسعود سادات، موسسه تحقیقاتی پرسش، فیبروی 2019م.