روز گذشته کاربران توییتر عکس دختری را منتشر کردند که دو هفته قبل طالبان او را در مسیر راه مقر اسیر گرفته بودند.
فاطمه رجبی کارمند وزارت داخله، در بخش ریاست مبارزه با مواد مخدر کار می کرد و 6 ماه از شروع کارش میگذشت.
با این که سخنگوی ولایت غزنی میگوید او دو هفته به دست طالبان اسیر بوده اما یکی از خویشاوندانش میگوید که او تقریبا دو و نیم تا 3 هفته به دست طالبان اسیر بوده است.
فاطمه رجبی
فاطمه رجبی نان آور خانواده سه نفریاش بود. هر چند او 3 برادر و 4 خواهر دارد اما زندگی سختی های زیادی بر دوشش گذاشته بود.
یکی از برادرانش که پولیس بوده را 9 سال قبل در ولایت غزنی از دست داده بود. برادر بزرگترش با خانوادهاش در ایران زندگی میکند و برادر کوچکتر از خودش نیز مبتلا به بیماری قلبی است که به همین دلیل پس از 5 ماه کار به عنوان پولیس بیکار شده است.
خواهرانش جز یکی همه ازدواج کردهاند و پدرش را نیز پس از سکته مغزی از دست داده بود.
فاطمه 23 ساله سرپرسی مادر پیر، برادر مریض و خواهر کوچکش را برعهده داشت.
او که مکتب را در زادگاهاش قریه سبزچو ولسوالی جاغوری و در لیسه نور به اتمام رسانیده بود برای تحصیل به کابل آمده و مدت 2 سال در رشته نسائی ولادی تحصیل کرده بود. در کابل زندگی میکرد اما وقتی نتوانسته وظیفه پیدا کند در بخش ریاست مبارزه با مواد مخدر مشغول به کار میشود.
نگرانی خواهرانه
فرزانه دختر عمه فاطمه است. او در گفتگو با خبرنامه گفت: “آخرین باری که او (فاطمه) را دیدم یک هفته قبل آن اتفاق بود که به خانهام آمده بود. با اصرار از او خواستم بماند ولی گفت باید به وظیفه برود بعد از آن شب یک هفته بعد خواهرش زنگ زد و سراغش را گرفت. گفت که سه روز است تلفن فاطمه خاموش است و اگر من شمارهایی دارم زنگ بزنم که گفتم ندارم.”
پس از آن قصه کسی نمیتوانست با او ارتباط برقرار کند، تا این که فاطمه با خواهرش تماس میگیرد و میگوید «برایم دعا کن. من به دست طالبان افتادهام.»
پس از آن تماس دوباره هیچ خبری از او نمیشود. روز قبل از کشته شدنش به همه خواهرانش زنگ میزند و میگوید که «فردا آزاد میشوم.»
فرزانه افزود: “خواهرش گفت که شب قبل از شهید شدنش به من زنگ زده بوده و گفته که فردا مرا آزاد میکنند. شما نگران نباشید و به مادر هم بگو که نگران نباشد من برمی گردم. در حالی که طالبان حکم اعدام او را صادر کرده فقط خواسته او با فامیلش برای آخرین بار صحبت کند و فردای همان روز او را میکشند.”
به گفته دختر عمهاش او در تماس به خواهرانش خیلی خوشحال بوده و گفته که آزاد میشود.
به گفته نزدیکانش او وضعیت اقتصادی خوبی نداشته و حتی کرایه خانه را به سختی پرداخت می کرد. به همین خاطر خانوادهاش را از جاغوری به کابل نیاورده بود. او حتی غذا نیز از محل وظیفهاش میگرفته تا بتواند مقداری پول ذخیره کند.
جنازهایی که جای خودش آمد
نزدیکان خانم رجبی می گویند که او از مربوطات ولسوالی قرهباغ به دست طالبان افتاده و به ولسوالی مقر ولایت غزنی منتقل می شود. پس از این که خانوادهاش پس از سه روز با خبر میشوند مادرش به جستجوی او شروع میکند. همین باعث میشود گروه طالبان او را از مقر به منگور و از آن جا به مکانی دیگر انتقال دهند.
پس از این که ساکنین جاغوری از گرفتاری فاطمه رجبی با خبر شدند برای آزادی او تمام ریش سفیدان قریه به دیدن طالبان رفتند. اما ظاهرا طالبان از ساکنین این قریه خواسته بودند تا ریش سفیدان ولسوالی جاغوری به دیدار شان بروند.
با این حال وحیدالله جمعه زاده، سخنگوی ولایت غزنی به خبرنامه گفت: “ما دو روز قبل از کشته شدنش به دست طالبان از ربودن شدن او پس از نزدیک به 2 هفته با خبر شدیم زیرا خانوادهاش نخواسته کسی از این ماجرا با خبر شود. دلیلش حس ترس بوده که نمیخواستند با باخبر شدن ارگان های امنیتی جان او را به خطر بیاندازند و میخواستند با میانجیگری ریش سفیدان قومی او را نجات دهند.”
بیتوجهی دولت یا خانواده
سخنگوی والی غزنی افزود: “این اتفاق در مربوطات ولسوالی قره باغ صورت گرفته است. فاطمه رجبی نیز قبل از سفر هیچ یک از ارگان های محلی و امنیتی را با خبر نکرده بود تا بتوانیم امنیت او را بگیریم. و ما از گرفتاری او باخبر شدیم و تدابیری روی دست گرفتیم. جسدش در ولسوالی اندر پیدا شده است.”
شماری از اعضای قریه خانم رجبی روز شنبه این هفته ساعت 1 بعد از ظهر جنازه فاطمه رجبی را که توسط هلال احمر اندر به جاغوری انتقال داده شده بود دریافت کردهاند.
با این که فاطمه رجبی شب قبل از کشته شدنش خبر آزادیاش را به خانوادهاش داده اما برای این فامیل جنازهاش را فرستادهاند.
علی نقی افزود: “من امروز (یک شنبه) هم پیش خانواده فاطمه بودم. شب گذشته مادرش را ندیدم و زیاد صحبت نکردیم. اما خواهرانش گفتند که از گردن به بالا سالم است اما از گردن به پایین شکنجه شده است. او از پیش رو تیرباران شده و انگشتان دست و پایش سیاه بوده. ما شب قبل نیز 3 ساعت منتظر بودیم تا خونریزی او متوقف شود ولی نشد و ما مجبور شدیم ساعت یک شب او را دفن کنیم.”
به گفته این عضو خانواده خانم رجبی وضعیت روحی خواهران و مادرش خوب نیست.
آقای جمعه زاده اما تاکید دارد که اگر زودتر از موضوع و گرفتاری او به دست طالبان با خبر میشدند می توانستند تلاش بیشتری برای آزادی اش انجام دهند.
با این حال او گفت که پس از اطلاع از این موضوع نیروهای امنیتی و کشفی دست به کار شدند و در تلاش ردیابی خانم رجبی بودهاند.
او همچنان افزود که تحقیقات توسط ارگان های محلی و امنیتی جریان دارد تا چگونگی گرفتاری او به دست طالبان فهمیده شده و دریابند که این گروه چگونه او را شناسایی کرده است.