ظهرِ روز جمعه (23 جوزا) در یک حملهی انفجاری در مسجد شیرشاه سوری در منطقهی کارته چهار شهر کابل، ۴ تن به شمول مولوی عزیرالله مفلح امام و خطیب این مسجد کشته و ۸ تن دیگر نیز زخمی شدند. ده روز قبل از این (13 جوزا) نیز در یک حملهی انفجاری در وضوخانه مسجد وزیر اکبر خان در منطقهی سبز شهر کابل، مولوی ایاز نیازی، امام و خطیب این مسجد کشته شد. در حالی این حملات در مرکز شهر کابل به هدفهای مشخص صورت میگیرد که پس از اعلام آتشبس سه روزه در روزهای عید فطر، در ادامهی آن گروه طالبان با حکومت افغانستان در وضعیت آتشبس ناخوانده قرار دارند.
پس از حمله به مسجد وزیر اکبر خان و کشته شدن مولوی ایاز نیازی، سخنگوی طالبان نوشته بود که؛ حمله بر مسجد وزیر اکبر خان و کشته شدن مولوی ایاز نیازی را شدیداً نیکوهش کرده و آن را جنایت بزرگ میدانند. اما این بیانیهی طالبان غیرمعمول به نظر میرسد، چرا که این گروه همواره مساجد را هدف حملات انتحاری و انفجاری قرار داده و بسیاری از علمای مذهبی را ترور کرده است، اما قبل از این چنین محکوم نکرده و بلکه آن را توجیه نموده بودند. طالبان اینبار نیز حمله بر مسجد شیرشاه سوری را محکوم کرده و در بیانیهی نوشته است: «این قتلهای زنجیرهای در حالی انجام مییابد که افغانها به سوی صلح گام میبردارند.» طالبان در این بیانیه از «ارگان استخباراتی دشمن» یاد کرده که از نقش علما ترس دارند. در این بیانیه از حوادث تروریستی اخیر یادآوری گردیده و مدعی شده که «در این زمان حساس به هدف شیوع ترس، ناامیدی و ایجاد موانع در برابر پروسه صلح انجام میشود.» طالبان در بیانیهی خود به علما هشدار داده که خودشان به امنیت خود توجه کنند.
موج جدید خشونت ها
رحمت الله نبیل، رییس پیشین ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان، در 22 مارچ سال جاری به نهادهای امنیتی هشدار داده و نوشته بود که پس از امضاى تفاهمنامهی قطر طالبان و دیگر گروههای تروریستی استراتيژى جنگى شان را بيشتر بر جنگ روانى متمرکز کردهاند. علماى مذهبی كه میتوانند مشروعيت جنگ طالبان را به چالش بکشند، یکی از اهداف تروریستان خواهد بود و آنها با این کار میخواهند تا علما را به سوی خود بكشانند و يا حداقل به خاموشى وادارند.
این هشدار پیشگیرانهی نبیل در شرایطی مورد توجه قرار گرفته که در روزهای اخیر موج جدیدی از خشونتها شکل گرفته و قشر مشخص جامعه را هدف قرار داده است. کشتار هدفمند علمای مذهبی-حنفی در شرایطی که این جنگ به شدت جنبهی ایدئولوژیک با گرایش سلفی-وهابی دارد، پرسشهای زیادی را خلق کرده است. با اینحال، صاحبنظران حوزه مطالعات سیاسی و تروریسم معتقدند که اینهمه در قالب یک پاراداریم کلان قابل بررسی است.
امپراتوری افراطیت
شجاع حسین محسنی، آگاه مسایل سیاسی و تروریسم، در گفتگوی که با خبرنامه داشت معتقد است که به موضوع جنگ افغانستان باید با نگاه کلانتر دیده شود. از نظر آقای محسنی، اگر عوامل جنگ افغانستان تنها به طالبان خلاصه شود به نوعی تقلیلگرایی صورت می گیرد. چنانچه به گفته او «در مبحث افراطیت، تنها طالبان نیستند، بلکه جامعهی ما با امپراتوری افراطیت مواجه است. طوریکه طالبان، داعش، قبل از اینها مجاهدین از بستر همین امپراتوری افراطیت برخواسته است. بنابراین، این یک وضعیتی است که دوام چهل ساله دارد و در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان رشد کرده است.»
آقای محسنی اما از دو فرضیه در این حوزه صحبت می کند. او می گوید که «فرضیه اول؛ تنها طالبان اینجا نیستند. طالبان با ایده امارت نتوانستند تندروان را متقاعد کنند که تابع شان باشند. پس از آن ایده خلافت برای افراطیها یک ایده جذابتر بوده و با خشونت بیشتر وارد عمل شده که یک الگوی آرمانیتر را برای افراطیها نمایش داده است. پس بعید نیست که با روی آوردن طالبان به پروسه صلح، جریانهای ناراضی از این پروسه که میدانند آینده شان در سایهی امارت اسلامی طالبان تظمین نیست، به طرف گروههای خشنتر میروند. چنانچه در گزارش سازمان ملل نیز به انشعاب جزب ولایت اسلامی از بدنهی طالبان اشاره شده است. فرضیه دوم؛ این است که طالبان اینچنین حملات را انجام میدهند. چنانچه در وضعیت فعلی ساختاری که به نام طالبان فعالیت دارد، تنها یک دلیل دارند که حملات را به داخل مساجد بکشانند؛ عبارت از ساختاری است که در قطر فعالیت دارد و میگویند که زیر امارت ملا هیبت الله هستند. اگر این ساختار واقعاً نیروهای نظامی و زیردست شان را کنترل بتوانند که ادعای خودشان نیز چنین است، تنها یک فایده میتوانند بگیرند که آن هم زیر فشار قرار دادن حکومت در مذاکرات صلح است. به این عنوان که اتوریته طالبان نشکند و بگویند که ما هنوز به همان خط خود دوام میدهیم؛ یعنی طالبی که به کابل میآید طالب ملایمشده نیست.»
او فرضیه دوم را ضعیف تعریف می کند و می گوید که طالبان همواره به رغم رویکردهای سلفی-وهابی، خود را پیرو مذهب حنفی میدانند و حملات به مساجد از این منظر به سود طالبان نیست.
حزب ولایت اسلامی
اما در سوی دیگر برخی از آگاهان این حوزه معقدند که بخشی از طالبان پشت چنین حملاتی قرار دارد. حسین احسانی، پژوهشگر مطالعات تروریسم، در گفتگو با خبرنامه معتقد است که اینچنین حملات از سوی حزب ولایت اسلامی، شاخه انشعابی طالبان صورت میگیرد. آقای احسانی با اشاره به بند بیستم گزارش سازمان ملل متحد، دو نکته را بررسی میکند. نکتهی اول این است که مخالفان صلح که در درون طالبان هستند، تلاش دارند تا پروسه صلح را از بین ببرند، چنانچه مخالفت شان را با پروسه صلح اعلام کردهاند.
حزب ولایت اسلامی افغانستان به تازگی تشکیل شده که براساس برخی از گزارشها، این حزب توسط تهران حمایت مالی و سازمانی میشود. با این که این گزارش ها تا کنون تایید نشده اما بسیاری انشعاب شاخه جدید طالبان بخشی از گفتمان موجود در حوزه طالبان است.
احسانی معتقد است که این حملات نمی تواند کار داعش باشد. چرا که به گفته او «داعش طوری حملات را انجام میدهند که تلفات جانی زیاد داشته باشد. وقتی هم که حملاتی را انجام میدهند اعلامیهی درست و حسابی صادر میکنند و حملات را بر عهده میگیرند. اما اکنون شبکهها و حلقههای شهری گروه داعش در افغانستان تا حدی تضعیف شده و از لحاظ تاکتیکی توانایی انجام عملیات اینچنینی را ندارند؛ بهخصوص پس از دستگیری دو رهبر این گروه در افغانستان، چرا که آنها بیشتر رهبر-محور هستند. بنابراین، به احتمال زیاد چنین حملات کار گروه انشعابی طالبان است که به دنبال شکست پروسه صلح در افغانستان هستند.»
افزودن دیدگاه