روز یک شنبه برابر با 28 ثور، رسانهها گزارش دادند که طالبان در درهی قیاق از مربوطات ولسوالی جغتوی ولایت غزنی، پنج نفر به شمول سه فرد ملکی و دو فرد نظامی را نخست با گلوله کشته و بعد اجساد شان را به آتش کشیدهاند. مقامات از ولایت غزنی به رسانهها گفته بودند که غیرنظامیان از ساکنان ولسوالی مالستان و سربازان پولیس نیز از سربازان فرماندهی پولیس ولسوالی رشیدان بودهاند. باآنکه این خبر شوکآور بود، ولی جزئیات بیشتر از آن نشر نشده بود.
این رویداد در رسانههای اجتماعی نیز واکنشهای گسترده را در پی داشت. چنانچه برخی نوشته بودند که؛ از شنیدنِ خبر آتشزدن مسافران و از دیدنِ عکسهای بدنهای سوخته حال شان دگرگون شده است. برخی هم نوشته بودند که؛ کاری را که هیتلر در جرمنی و داعش در سوریه انجام داده بودند، حالا طالبان در افغانستان انجام میدهند. با اینهمه، داکتر عبدالله که اکنون ریاست شورای عالی مصالحه ملی با طالبان را بر عهده دارد، در قبال این رویداد واکنش عادی و در حد تأسف داشتهاست، چنانچه در صفحهی فیسبوک خود نوشته است؛ «با تأسف اطلاع یافتیم که ۵ تن از غیرنظامیان در یک حمله ظالمانه در ولسوالی جغتو و تعدادی از هموطنان ما در حمله تروریستی جداگانه بالای مرکز ثقافت اسلامی در ولایت غزنی بهشهادت رسیدند و تعدادی زخم برداشتند. از وقوع این رویداد های غمانگیز بهشدت متأثر شدیم.»
طالبان چگونه آن چهار نفر را آتش زدند؟
به نقل از یک منبع معتبر در نهادهای امنیتی ولایت غزنی، که به دلیل محدودیت و محرمیت نخواست در این گزارش از او نام ببریم، روز یکشنبه، 28 ثور، سه تن از افراد پولیس محلی غزنی در منطقهی دره قیاق از مربوطات ولسوالی جغتوی ولایت غزنی، به مقصد شهر/مرکز این ولایت از پوسته فولاد 2 پایین میشوند. در حالیکه هر سه مسلح بودند، کنار سرک در منطقه آهنگر خیل منتظر موتر ایستاد میشوند، تا این یک موتر سراچه به رنگ سفید از راه میرسد و این سه پولیس محلی سوار میشوند و به طرف شهر غزنی راه می افتند. وقتی موتر حامل این سه پولیس محلی از منطقهی سه قلای دره قیاق میگذرد، افراد گروه طالبان در نزدیکی منطقه پیرکه از قبل آن کمین گرفته بودند، این سه پولیس محلی را همراه با راننده سراچه که یک فرد ملکی بود، میکشند.
بر اساس چشمدید یک دهقان که صحنه را دیده بود، بعداز اینکه طالبان آن چهار نفر را میکشند، اجساد کشتهشدگان را از موتر پایین میکنند. اول تلاش کرده بودند تا تیل(نفت) را از موتر سراچه بگیرند، اما موفق نمیشوند. بلاخره افراد طالبان سراغ موتور سایکل خود شان میروند و پیپ را از موتور سایکل به داخل بوتل آب معدنی میگیرند. تیل را به واسطه بوتل آب معدنی روی لباس و صورت خونین کشتهشدگان میریزند و بعد با گوگرد اجساد بی جان و مملو از نفت را آتش میزنند. بعداز آتشزدن کشتهشدگان، موتر سراچه را نیز با خود شان به طرف قریههای «خاشا» و «روبا» میبرند. به نقل از این منبع، همهی افراد کشتهشده که بعد سوختانده شدهاند، متعلق به قوم هزاره هستند. چنانچه از دیرزمان به اینسو هزارهها به طور هدفمند و سازمانیافته مورد حملات انتحاری و خشونتهای اینچنینی قرار میگیرند، اما دولت افغانستان توفیقی در تامین امنیت بسیاری از اقلیت های قومی این کشور تا کنون نداشته است.
مدیریت توحش و ایده آدمسوزی
افکار عمومی جهانی با مفهوم هولوکاست آشنایی دارد. بنابراین، هر گاه مفهوم آدم سوزی مطرح میشود، همه از رویداد هولوکاست یاد میکنند. مفهوم هولوکاست ریشه یونانی دارد که به معنای «کاملاً سوخته» و «همهسوزی» است، و به رویداد نسلکشی یهودیها به دلیل نژاد، مذهب و ملیت شان در جریان جنگ جهانی دوم توسط سربازان آلمان نازی به رهبری آدلف هتلر، اطلاق میشود. یهودییها به دلیل مذهب، نژاد و ملیت شان در اردوگاههای مرگ تحت عنوان طرح «راه حل نهایی» توسط فاشیستهای نازی در کُرههای آدمسوزی سوختانده میشدند.
پس از طرح راه حل نهایی نازیها، آدمسوزی آنچنان شیوه رایج در میان دیگر گروههای تُندرو و افراطی نبوده و در جریان جنگهای بعداز جنگ جهانی دوم زیاد معمول نبوده است. تا اینکه دولت اسلامی عراق و شام(داعش) در سوریه و عراق ظهور کرد. داعش دوباره تراژدی آدمسوزی را زنده کرد. چنانچه در آخرین روزهای سال 1393، گروه داعش ویدیوی را نشر کردند که در آن یک پیلوت اردنی به نام «معاذ کساسبه» را با لباس نارنجی در داخل یک قفس آهنی آتش زدند.
گروه داعش برای ایدهی خشن شان در مورد آدمسوزی، به روایتهای روزهای نخست اسلام استناد نموده و آن را توجیه میکنند. چنانچه ابوبکر ناجی، نویسندهی کتاب «مدیریت توحش» که در واقع مانیفیست خشونت داعش به شمار میرود، خشونت را راهبرد اصلی این گروه دانسته و در فصل چهارم این کتاب با عنوان «به کارگیری خشونت» به جهادگرایان داعش توصیه میکند که با تولید ترس انبوه، از توحش و خشونت نمادین به عنوان یک راهکار نظامی کار بگیرند.
آدم سوزی، موج جدید توحش
داعش با رویکرد تولید ترس انبوه و خشونت نمادین، در آغاز توجه بسیاری از جهادگرایان را در نقاط مختلف جهان جذب کرد و آنها را به سوی خود در سرزمین موعود(شامات/عراق و سوریه) فراخواند. طوریکه بسیاری از تحلیلگران مطالعات حوزه بنیادگرایی، یکی از عوامل پیروزی گروه داعش در سوریه و عراق را در مراحل نخست را خشونت نمادین و تولید ترس انبوه توسط آن گروه میدانند که قبل از خود شان، ترس از آنها در میدان جنگ میآمد و شهرها را فتح میکرد. بنابراین، اکنون طالبان نیز با رویکرد داعش اقدام به خشونتورزی میکنند. طالبان که برخلاف داعش، یک گروه کاملاً روستایی و فاقد آگاهی از مناسبات نظامی بهروز هستند، همواره مقلد روش خشونتورزی گروههای دیگر تروریستی بودهاست. چنانچه در زمان حاکمیت امارت اسلامی شان از الگوی شرعی و نظامی القاعده و افغان_عربها پیروی میکردند، و اکنون از روشهای خشونتورزی نمادین داعش با هدف تولید ترس بیشتر استفاده میکنند. طوریکه ایده آدمسوزی در غزنی نیز نوعی عمل داعشمأبانه است. با اینحساب، نسل جدید طالبان انگار توحش و تندروی را به طرف یک موج دیگر سوق میدهند. اما در راهبرد نظامی دولت افغانستان هیچ تغییری احساس نمیشود. بنابراین، پرسش اساسی این است که چگونه ممکن است این رویداد آدمسوزی را تبدیل به یک تلنگر نمود؟ چرا که اگر در حد یک ابراز تأسف از کنار آن بگذاریم، به مرور زمان تبدیل به یک رویهی عادی میشود و همهروزه بایستی شاهد صحنهی آدمسوزی باشیم.
افزودن دیدگاه