جدیدترین اخبار روز جهان
رزرو تبلیغات
بدون نظر
بازدید

«ذکریا یوسفی»؛ استقبال پدر از پیکر بی‌جان پسر

خواندن 6 دقیقه
0
(0)

از روز چهار شنبه(24 اسد) که حادثه دردناک انتحاری در مرکز آموزشی موعود واقع در برچی اتفاق افتاد تا امروز، خیلی از خانواده‌ها در سوگ فرزاندان نوجوان‌شان نشستند؛ خیلی از برادران، خواهران و والدین از مرگ عزیزانشان صحبت کردند و برای از دست دادن‌ آن‌ها، اشک ریختند. پدری که از دو فرزند دوگانگی‌اش صحبت کرد و وضعیت وخیم و بی‌تابی همسرش در نبود فرزاندانش را شرح داد که حالا او چون «مرده متحرکی» بیش نیست. سخت بود برای شنیدن؛ این‌که برای تسلای دل‌شان ندانی و نتوانی کلمه‌ای در وصف غم آن‌ها بگویی.

اما در میان این نوجوانان و جوانان که امید خانواده‌های خود بودند، «ذکریا یوسفی» نیز برای همیشه چشم بست و خانواده‌ی خود را در انتظاری طولانی باقی گذاشت؛ ذکریایی که دوست‌دار پدر بود و پدرش برای پیشرفت بیشتر، او را به کابل فرستاد تا در راستای رسیدن به اهدافش تلاش کند.

ذکریا یوسفی کیست؟

ذکریا یوسفی فرزند ارشد خانه، متولد شهرستان مالستان ولایت غزنی است. او که 17 سال داشت، تحصیلات ابتدایی خود را در این شهرستان تمام کرد و بعد از نقل مکان به غزنی، در یکی از مکاتب دولتی نوآباد، مکتب را ادامه داد.

ذکریا امسال صنف دوازده بود که پدرش او را برای پیشرفت و رسیدن به اهدافش به کابل فرستاد تا تحصیل خود را ادامه دهد. یکی از دوستان او می‌گوید، ذکریا را از صنف چهار می‌شناسد و در آن زمان که در کتاب‌خانه کار می‌کرده، ذکریا نیز با او یک‌جا بوده است. او برای آماد‌گی کانکور به کابل آمده بود.

ذکریا یک برادر و دو خواهر دارد؛ از خانواده‌ای متوسط که همه مشغول تحصیل هستند.

مرتضی حسینی‌نژاد، کسی که سه سال است ذکریا را می‌شناسد و در کابل با او ارتباط داشت، می‌گوید: «پدر ذکریا یک عالم دینی و روحانی است. او یک کتابخانه در شهر غزنی دارد و من نیز مسئول آن کتابخانه بودم. ذکریا را از صنف چهارم که با برادر کوچکم یک‌جا بود، می‌شناسم. امسال نیز او بعد از این‌که صنف دوازده شده بود، پدرش او را به کابل فرستاد تا برای قبولی در دانشگاه مرکز، کورس آماد‌گی کنکور بگیرد».

ذکریا و آرمان‌هایش

ذکریا در دوره مکتب همیشه اول نمره بود و حسینی نژاد، دوست دیرینه ذکریا می‌گوید، با آن‌که در کابل درس می‌خواند، اما در تعطیلات زمستانی هر سال به غزنی می‌رفت و مسئولیت کتابخانه پدر ذکریا با او بود. مرتضی می‌گوید، بیشتر اوقات را با ذکریا می‌گذرانده و با سن کمی که داشته، اما اخلاقش‌ بزرگ‌تر از سن‌اش نشان می‌داد؛ به همه احترام می‌کرد، حرف گوش‌کن و مهربان بود و با مراجعین کتابخانه رفتار عالی داشت.

کتابخانه پدر ذکریا مجهز به اینترنت و کمپیوتر بود؛ به همین دلیل ذکریا اوقات فراغت خود را در کتابخانه و مطالعه موضوعات جدید پر می‌کرد. ذکریا یوسفی به برنامه‌های کمپیوتری علاقه شدیدی داشت و حتی بیشترین برنامه‌های کمپیوتری را با پدرش یک‌جا به کورس رفته و آموخته بود. او اساسات مضامین مکتب را نیز تمام کرده بود و برای قبولی در رشته کمپیوتر ساینس تلاش زیادی می‌کرد.

ذکریا رویاهای زیادی را در سر می‌پرواند و پدر او نیز مشوق اصلی‌اش بود؛ پدری که برای به بار نشستن آرزوهای پسر، حاضر شد از او دور جدا شود تا به آرمان‌هایش تصویری واقعی ببخشد. اما حادثه مرکز آموزشی موعود فرزندش را برای همیشه از او جدا کرد.

از روز چهار شنبه(28 اسد) که حادثه دردناک انتحاری در مرکز آموزشی موعود واقع در برچی اتفاق افتاد تا امروز، خیلی از خانواده‌ها در سوگ فرزاندان نوجوان‌شان نشستند
از روز چهار شنبه(28 اسد) که حادثه دردناک انتحاری در مرکز آموزشی موعود واقع در برچی اتفاق افتاد تا امروز، خیلی از خانواده‌ها در سوگ فرزاندان نوجوان‌شان نشستند

آرزوی یک پدر

پدر ذکریا، او را بی‌نهایت دوست داشت. به گفته آقای حسینی‌نژاد، او فرزند بزرگ خانواده بود و همه‌ی مردمی که ذکریا و پدرش را می‌شناختند، از این صمیمیت بین این دو کاملا آگاهی داشتند. پدر ذکریا به او اعتماد کامل داشت و در تمام موارد به او یاری می‌رساند و حتی با هم یک‌جا به کورس کمپیوتر و انگلیسی رفته بودند.

پدر ذکریا با این‌که اقتصاد خوبی نداشت، اما از صنف هشت برای پسرش کمپیوتر خریده بود تا او بتواند به راحتی درس بخواند و دسترسی کامل به همه چیز داشته باشد. برای ذکریا همه چیز فراهم بود و او خوب می‌دانست چطور از این امکانات برای رسیدن و ساختن رویاهایش استفاده کند.

آخرین حرفها

مرتضی حسینی‌نژاد از آخرین صحبت‌اش با ذکریا به خبرنامه می‌گوید: «زمانی که از حمله طالبان به شهر غزنی باخبر شدم، از مزار به سوی کابل حرکت کردم. در مسیر راه مزار ـ کابل بودم که زنگ ذکریا آمد»، او می‌گوید «چون که آن روز در غزنی جنگ بود و من موفق نشده بودم با کسی در غزنی تماس تلفنی داشته باشم، وقتی شماره ذکریا را دیدم، خوشحال شدم که از نوآباد زنگ آمده است. وقتی با او صحبت کردم، گفتم کجایی؟ او گفت که کابل آمده تا آماد‌گی کنکور بخواند و نگران فامیلش در غزنی بود».

مرتضی برای تسلای دل ذکریا با این‌که هیچ خبری از غزنی نداشت، اما سعی کرد که او را آرام کند و به ذکریا گفته است که چند لحظه قبل با آن‌ها صحبت کرده و فامیلش سالم هستند و نگران نباشد؛ چرا که طالبان به افراد ملکی کاری ندارد. او می‌گوید: «به ذکریا گفتم که وقتی به کابل آمدم، حتما او را خواهم دید».

اما متأسفانه بعد از رسیدن به کابل، آقای مرتضی حسینی‌نژاد مصروف یک سلسله جلسات و تظاهرات به خاطر غزنی شده و نتوانسته ذکریا را ببیند، تا این‌که روز چهارشنبه دوستان ذکریا با او تماس گرفته و خبر شهادت ذکریا را به مرتضی می‌دهند و از او می‌خواهند که به شفاخانه وطن در برچی بیاید. حسینی‌نژاد بعد از رسیدن به شفاخانه، به کاکای ذکریا در کابل تماس می‌گیرد و دوستان دیگرش را نیز باخبر می‌کند. آن‌ها پیکر بی‌جان ذکریا را به شفاخانه استقلال انتقال داده‌اند، زیرا وضعیت ذکریا وخیم بود و باید به سردخانه منتقل می‌شد، و فردای آن روز به غزنی فرستاده شده است.

murtaza hussiani nezhad
مرتضی حسینی‌نژاد

ذکریا در کابل با جمعی از دوستانش که از نوآباد با او یک‌جا آمده بودند، اتاق گرفته و در همان‌جا زندگی می‌کرده است.

آقای حسینی‌نژاد می‌گوید: «تا شب چهارشنبه فامیل ذکریا در غزنی از شهادت او بی‌خبر بودند و تنها می‌دانستند که ذکریا زخمی شده است. و من نیز به فامیل خود گفتم تا رسیدن ذکریا به غزنی چیزی به فامیلش نگویند. روز پنج‌شنبه پدرش به کابل آمد و جسد بی‌جان پسر را با خود به غزنی برد».

مادر ذکریا در غزنی انتظار داشت پسرش را با زخمی سطحی ببیند، اما خبر نداشت که با تنی تکه‌تکه شده روبه‌رو خواهد شد، و این‌بار کسی نیست که مادرش را در آغوش بگیرد و از دلتنگی‌هایش صحبت کند.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه

لینک های مفید
خبرنامــــــــــــه را ببینید
شیشه اتومبیل قیمت خرید تلویزیون ⭐️زیر6 میلیون⭐️ مجله اخبار روز استادورک قیمت تلویزیون ارزان ⭐️زیر6 میلیون⭐️ قبرس شمالی نیولایف توری حصاری خرید و فروش شرکت جعبه سازی خرید نهال صنوبر ترکیه قیمت یخچال فریزر دوقلو دیپوینت شیشه اتومبیل خرید سرور کارکرده اچ پی hp مدل لباس و آرایش بهترین فیلم های 2024 گن بعد از جراحی خرید ابزار دقیق مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل خرید کفش جردن بروکرهای فارکس را با یک کلیک مقایسه کنید خرید ویلا ساحلی در سرخرود درج آگهی رایگان