یادداشت خبرنگار: رویاهایم را در افغانستان ترک کردم تا زندگی‌ام را نجات دهم

توسطزهرا نادر

خرداد ۲, ۱۳۹۷ به روز رسانی : خرداد ۲, ۱۳۹۷

در یک روز غمناک دیگر در کابل، تروریستان بر دو مرکز فرماندهی پولیس حمله کرده و ۷ تن را کشته و ۱۷ تن دیگر را مجروح کردند.

در انفجاری که به تاریخ ۳۰  آپریل در شهر کابل بوقوع پیوست تعداد ده خبرنگار کشته شدند.  این در حالیست که هفته قبل از این حادثه در حمله ای دیگر 57 تن در یک مرکز ثبت نام رای دهی کشته شدند.

من در مورد دو حمله  ۳۰ آپریل کابل از طریق تلویزیون در یک کافی‌شاپ  در تورنتو مطلع شدم و مدام به مردمان ملکی که در جریان این حملات جانهای شان را از دست دادند و نیز  به خانواده های شان فکر می کردم. خبر مرگ اینها چگونه به خانواده و دوستان شان رسید؟ از زمانی که اینجا هستم دیگر مادرم بعد از شنیدن خبر حملات در کابل از بابت من دل نگران نمی شود. با عجله خودم را با خانه رساندم و به دوستان خبرنگارم که معمولا اینگونه حادثات را پوشش می دهند تماس گرفتم.

دوستانی که از نزدیک می شناختم اینبارگویا شانس با آنها یاری کرده ودر امن بودند. دوست دیگرم زهرا جویا که برای یک روزنامه در کابل کار می کند در پیامی برایم نوشته بود: “می ترسم؛ احساس می کنم دفعه بعد نوبت من است، باور کن.”

 تلاش کردم با گفتن این که هیچ اتفاقی برایت نمی افتد کمی تسکین اش دهم. دلم می خواست برایش بگویم که همه چیز خوب خواهد شد، اما  نتوانستم.

Kabul-blast
در انفجاری که به تاریخ ۳۰ آپریل در شهر کابل بوقوع پیوست تعداد ده خبرنگار کشته شدند

در این حادثه ۱۰ خبرنگار را از دست دادیم، نه تن آنان در انتحاری در کابل کشته شدند و یکتن دیگر در خوست هدف شلیک قرار گرفت و به این ترتیب خونین ترین روز برای خبرنگاران در دو ده اخیر رقم خورد.

خبر کشته شدن این خبرنگاران بازتابی جهانی پیدا کرد. من و امثال من د در مورد زندگی و رویاهای آنها می دانیم. خیلی دردآور است که کسانی که کشته می شوند بلافاصله به اعدد و ارقام تبدیل می شوند: ۲۹ کشته، ۷۰ کشته، ۸۸ کشته…کمتر کسی در واقع می داند که اینها چه کسانی بودند، چه رویاهایی داشتند و در زندگی به دنبال چه بودند.

امیدوارم جهان داستان کسانی چون شاه ‌مری فیضی، عکاس خبرنگار خبرگزاری فرانسه را بشنود، کسی که  روایت زندگی و مرگ مردمان کشورش را به تصویر می کشید؛ و محرم درانی، دختر جوانی که برای رفتن به دانشگاه و ایفای شغل در مقابل سنت های خانوادگی ایستادگی کرده بود.

اکثریت این خبرنگاران که قربانیان حادنه بوده اند اولین نسل فرزندان تحصیل کرده از خانواده های فقیر و کارگربودند. بیشتر آنها تنها  نان‌آور خانواده های خود بودند. حال اما  بدون آنها، خانواده های شان در غم و پریشانی بزرگ بسر می برند.

خبرنگاران در افغانستان در برابر گروه های تروریستی و حتی گاهی در برابر نیروهای دولتی مصئونیت ندارند.

گروه های تروریستی در بسیاری از موارد گزارشگران را به عنوان اهداف مشروع نظامی مورد هدف قرار داده اند، زیرا می دانند که رسانه ها عامل ترویج دموکراسی و حاکمیت قانون اند. مقام های دولتی  نیز از سوی دیگر در مواردی خبرنگاران را با لت و کوب و امتناع از ارایه معلومات مورد تهدید قرار داده اند.

طی سالهای اخیر خبرنگاران هدف مستقیم طالبان نبوده اند و این گروه اکثرا ادعا داشتند که بیطرفی خبرنگاران را مورد توجه قرار می دهند، اما گویا در این حادثه موضوع از این قرار نبود.

زمانی که در سپتامبر ۲۰۱۵ رسانه های داخلی خبر تجاوز بر دانشجویان دختر دانشگاه قندز توسط طالبان در جریان سقوط این شهر در شمال افغانستان را نشر نمودند، طالبان عمدا آغاز به هدف قراردادن خبرنگاران کردند.

Zahra Nadir
زهرا نادر

آنها همچنان طی بیانیه ادعای تجاوز را رد کرده و دو تلویزیون محلی را مورد تهدید قرار دادند که بعدها این گزارش نا صحیح به اثبات رسید و دیری نگذشت که در جنوری ۲۰۱۶، یک موتر حامل کارمندان رسانه موبی گروپ، یک کمپنی رسانه یی افغان، هدف قرار گرفت و ۷ خبرنگار آن کشته و ۲۵ تن دیگر زخمی شدند. طالبان مسئولیت این حمله را برعهده گرفتند.

مسولیت حملات روز دوشنبه که در آن ۲۹ تن کشته شدند را داعش بعهده گرفت، اما تاکنون روشن نیست که چرا خبرنگاران مورد حمله قرار گرفته بودند.

خبرنگاران افغان با خطرات بسیاری روبرو هستند و آنعده ی که حملات تروریستی و جنگ را پوشش می دهند، درست مجهز نبوده و بسیاری حتی لباس محافظتی لازم را ندارند. علاوه برآن، خبرنگاران در افغانستان هیچ نوع بیمه زندگی و صحی، حقوق تقاعدی و امنیت شغلی ندارند.

تعداد زیادی از خبرنگاران افغانستان را به مقصد پیدا کردن مکان امن برای خود و خانواده های شان ترک کرده اند و من یکی از آنها هستم.

من افغانستان را برای پیداکردن صلح ترک کردم؛ دست کم صلح برای کودکانم؛ همان صلحی که والدین ما و والدین این خبرنگاران هرگز به آن دست نیافتند. زمانی که در افغانستان بودم برای نیویورک تایمز در کابل کار می کردم، از جمله اولین خبرنگاران زن بودم که برای یک روزنامه انگلیسی زبان معتبر فعالیت داشت، جایی که درآمد خوبی در قبال کارم داشتم و نیز یک تیم حمایتی با من کار می کرد. ترک افغانستان به همین خاطر برایم انتخاب ساده ای نبود. من یک پسر چهارساله دارم که فرصت زندگی در کانادا را دارد؛ تصمیم گرفتم که به او آن زندگی صلح آمیزی را فراهم کنم که خودم هرگز در افغانستان نتوانستم به آن دست یابم. به همین منظور نهایتا، تصمیم ترک افغانستان را گرفتم.

بعد از مهاجرت به کانادا در آپارتمانی در تورنتو زندگی می کردم و به افسردگی و ناامیدی دچار شده بودم. قبل از آمدن به این سرزمین تقریبا مدت ده سال به عنوان خبرنگار در کشورم کار کرده بودم و حالا ناگهان از شغلی که دوستش داشتم جدا بودم. برای بسیاری از دوستانم این موضوع عجیب بود؛ به باور آنها من باید حالا از زندگی مرفه در کانادا لذت می بردم، جایی که بسیاری از افغان ها آرزوی زندگی  در آن را دارند. من این زندگی مرفه را داشتم اما چرا خوشحال نبودم؟ احساس می کردم  قلبم را در کابل جا گذاشته ام، جایی که متعهد به کار در آن برای ساختن یک آینده بهتر بودم. من رویای بودن در افغانستان را ترک کردم، به امید یافتن صلح، مخصوصا برای پسرم. اینک، نتیجه نهایی تصمیمم این است که تابحال زنده ام.

شاه ‌مری و بسیاری دیگر تصمیم گرفتند که بمانند و به کارشان ادامه دهند و حالا ما برای همیشه آنها را از دست داده ایم.

Blast-in-barchi-kabul-blast
خبرنگاران در افغانستان با به خطر انداخته زندگی خود همه روزه روایات جنگ و خشونتهای موجود در کشور را پوشش رسانه ای می دهند

محرم درانی ۲۲ ساله، رویای تبدیل شدن به یک رهبر برای ایجاد تغییرات اجتماعی در افغانستان را داشت. زمانی که با دوست و همصنفی سابق او، مریم بارکزی، تلفنی صحبت می کردم نمی توانست گریه اش را متوقف کند. می گفت بسیاری از خویشاوندان محرم نمی دانستند که او به عنوان خبرنگار کار می کند. در خانواده محرم درانی، به دختران حتی اجازه رفتن به مکتب داده نمی شد. “او پدرش را دوست داشت، چون او را برای درس خواندن و کار کردن حمایت کرده بود، ما هرگز نمی دانستیم که محرم مشکلات مالی دارد و خودش تنها نان آور خانواده اش است چون هرگز در این  مورد شکایت نمی کرد.”

خبرنگاران در افغانستان با به خطر انداخته زندگی خود همه روزه روایات جنگ و خشونتهای موجود در کشور را پوشش رسانه ای می دهند. بدیهی است که خبرنگاری در افغانستان کار ساده ای  نیست، جایی که خود من، همانند دیگر خبرنگاران، همیشه در این ترس بودم که ممکن است دفعه بعد به جای گوینده داستان، خودم، بعنوان قربانی یکی از این رویدادها، در سرخط قرار داشته باشم.

منبع: ای بی سی نیوز
مترجم: طاهره رحمانی

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *