«تنها می توان با آموختن جلو افراط گرایی را گرفت و به سوی ترقی گام برداشت. من به همین دلیل تلاش کردم که این پیام را در عمل نشان دهم.»
این گزیده ای از صحبتهای خانمی است که عاشق آموختن می باشد. او با عزم متین توانست بر معیوبیت غلبه کند و برخلاف باور همه از دانشگاه فارغ شود. برشنا موسازی دانشجوی رشته حقوق و علوم سیاسی دانشگاه امریکایی دیروز مقطع لیسانس خود را در این دانشگاه تکمیل کرد. فراغت خانم موسازی خبر خوش و الهام بخش برای قشر وسیعی از مردم افغانستان بوده و بسیاری از شهروندان این کشور در رسانههای اجتماعی عزم متین او در راستای پیشبرد تحصیلات عالی را ستوده و او را به نام دختر شجاع افغانستان یاد کردهاست.
معیوبیت ناتوانی نیست
برشنا موسازی دختری از ولایت بادغیس است. او به خبرنامه میگوید که باشنده اصلی ولایت قندهار در جنوب افغانستان بوده، اما به دلیل ناآرامیها خانوادهاش به ولایت بادغیس نقل مکان کرده بود.
برشنا تاکید میکند که با ورود ارتش سرخ در افغانستان، خانواده آنها راهی مهاجرت میشود. این خانواده به پاکستان میرود و در پشاور به مدت کوتاه مسکن میگزینند.
هر چند برشنا تاریخ دقیق تولدش را نمیداند، اما به خبرنامه میگوید که به احتمال زیاد او اکنون ۲۸ ساله و تولد او در پشاور شده است.
برشنا در کودکی مبتلا به بیماری فلج کودکان میشود. او میگوید که این موضوع اوقات خوشش را گرفت، اما نتوانست بر رویاهای او اثرگذار باشد. برشنا از کودکی دوست داشت درس بخواند و کسی باشد که مردم به او نیاز داشته و قابل افتخار همه باشد.
او با وجود معیوبیت برای رسیدن به آرزویش با ولچر تلاش میکند و شامل یک مدرسه عمومی در اسلامآباد پاکستان میشود. برشنا به خبرنامه میگوید: «با وجود معیوبیت من بخاطر فلج سختیهای بسیاری کشیدم. یکی از بدترین سختیها با وجود حمایت خانوادهام دوری همسان سالهایم از من بود. هیچ کس با من دوست نمیشد و با من صحبت نمیکرد. برای من این وضع خیلی سخت بود و اما تمام این شرایط را من خودم خواسته بودم تا بتوانم درس بخوانم و به آرزوهایم برسم.»
برشنا در سال ۲۰۰۹ تعلیمات دوران مکتب را در پاکستان به پایان رساند. او بعد از فراغت از مکتب مجددا تحت درمان قرار گرفت.
برشنا میگوید که در سال ۲۰۱۱ نام دانشگاه امریکایی در افغانستان را میشنود و تصمیم میگیرد که در این دانشگاه درس بخواند. او با خانوادهاش در همین سال به افغانستان بازمی گردند و در سال ۲۰۱۲ وارد دانشگاه امریکایی افغانستان میشود و دانشجوی رشته حقوق و علوم سیاسی می گردد.
دوران تحصیلی او در دانشگاه امریکایی هزینه سنگینی می خواست، اما در مقابل آرزوی بلند برشنا آن هزینه خیلی اندک بودهاست و خانواده اش تمام هزینههای او را تامین میکند.
او به خبرنامه میگوید: « تا سال ۲۰۱۵ من با پول شخصی و با حمایت خانوادهام در دانشگاه درس میخواندم. در سال ۲۰۱۵ با اشتراک در امتحان توانستم که یک اسکالرشیپ تحصیلی( بورسیه تحصیلی) از سوی سفارت امریکا در افغانستان دریافت کنم، مشکلات اندک شده بود، و در چند قدمی به آینده خوب خودم را میدیدم، اما…»
کابوس وحشتناک
او توضیح میدهد که همه چیز خوب پیش میرفت و هر روز او خودش را بهتر و نزدیکتر به تحقق آرزوهایش میدیده تا این که در ۲۴ اگست ۲۰۱۶ کابوس وحشتناک دوباره شروع میشود.
او به خبرنامه میگوید: «در شامگاه تاریخ ۲۴ اگست ۲۰۱۶ میلادی زمانی بود با آرزوهای بلند به دانشگاه آمدم، بعد از ختم درس منتظر دوستانم ماندم که بیایند خانه برویم، اما قبل از آن، با آنها رفتم مسجد و نماز مغرب را ادا کردیم. بعد از ادای نماز همین که دوستم در را باز کرد صدای انفجار را شنیدیم. همه جا پر از دود و غبار شد و من افتادم روی زمین، اطراف ام تیره و تار شد. شیشه های مسجد همه ریختند. گفته شد که افراد تروریست به دانشگاه حمله کردهاند. چند تا از دخترانی که همراه من بودند به فرار شروع کردند. همه رفتند، ولی چون من درکودکی به بیماری فلج مبتلا بودم آهسته آهسته بر روی شیشه ها میخزیدم و با خودم فکر کردم که بهتر است به ساختمان برگردم، در راه رو نزدیک دروازه خروجی چند تا از دختران دیگر را هم دیدم و زمانی که پشت سرم را نگاه کردم یک مهاجم انتحاری را دیدم. افراد تروریست بر من شلیک کردند و به پایم اصابت کرد و من افتادم. با زخمی شدن، وضع من خیلی بد شده بود و افراد مسلح فکر کردند که من مردهام. آن ها بر هر کس که فکر میکردند زنده است تیراندازی میکردند و من در میانه مرگ و زندگی شاهد تیراندازی و وحشیگری آنها بودم. تروریستها فکر کردند که من مردهام. از من رد شدند و بعد از ساعتها نیروهای امنیتی آمدند، اما از من گذشتند و من امیدم را از دست دادم و فکر کردم که همه رفتند و بعد از آن مرا به شفاخانه فرستادند. من تا سرحد مرگ رسیده بودم و امیدم را به زندگی از دست داده بودم.»
حوالی ساعت هفت شام روز چهارشنبه ۲۴ اگست ۲۰۱۶ یک حملهی انتحاری توسط موتر مملو از مواد منفجره دروازهی ورودی دانشگاه امریکایی افغانستان در غرب کابل، سرک دارالامان، را شکستاند و زمینهی ورود دو مهاجم مسلح با سلاحهای خودکار و بمبدستی را به داخل دانشگاه فراهم کرد. مهاجمان مسلح تا منزل سوم این دانشگاه خود را رسانده، استادان، دانشجویان و کارمندان این دانشگاه را با گلوله و بمبدستی هدف قرار دادند.
به گفته اعلامیه وزارت صحت عامه افغانستان در این حمله ۱۵ نفر کشته و ۵۰ نفر دیگر زخمی شدند.
براساس اظهارات منابع در این حمله یک استاد، هفت دانشجو (دو دختر و پنج پسر)، دو محافظ امنیتی دانشگاه امریکایی افغانستان و سه سرباز امنیتی افغان شهید و نُه پولیس و سیوشش دانشجو و کارمند این دانشگاه زخمی شدند. براساس اطلاعیهی یکی از شفاخانهها، یکی از این زخمیان یک استاد خارجی، شهروند اوگاندا بودهاست.
در جریان جنگ میان مهاجمان و نیروهای امنیتی افغانستان در این دانشگاه که ۹ ساعت طول کشید،۱۵۰ دانشجو در داخل ساختمان دانشگاه گیر افتاده بودند.
برشنا موسازی که تا پیش از آن از ناتوانی از یکپا رنج میبرد سه تیر خورد از ناحیه پا به شدت زخم برداشت و دوباره کابوس سراغش آمد. او به خبرنامه میگوید: «دوران مکتب را بهخاطر دارم که با سختی گذارندم. دورانی که گوشه نشین بودم و با همه بیگانه و با آمدن به دانشگاه اوضاع فرق کرده بود و من خودم را خیلی خوب فکر میکردم، اما با اصابت سه مرمی من دوباره به یاد آن روزهای سخت افتادم. به حدی که دیگر همه امید و آرزو هایم را برباد رفته میدانستم.»
خانم موسازی میگوید بعد از آن رویداد او دوباره تحت درمان قرار میگیرد و مدت زیادی از دانشگاه دور میماند و با شروع دانشگاه امریکایی افغانستان او مجددا با همان حال مجروح به دانشگاه بر میگردد و بیشتر از پیش تلاش میکند.
برشنا میگوید که پایش به شدت آسیب دیده و تا حالا در آن سیم کارگزاری شدهاست. او اضافه میکند: «وحشناک بود، اما اگر به آن فکر می کردم به باورم، کمک کردهام که تروریستان به اهداف شان برسند و من دوست ندارم و نمی خواهم که آنها فکر کنند که به هدف شان با کشتار و ترساندن مردم میرسند. در حالی که پایم درد داشت من به تعهد که با خودم سپرده بودم درسهایم را با ولچر ادامه دادم.»
وضع صحی برشنا از چند ماه به این سو بهبود یافته و او این روزها به فیزیوتراپی مراجعه می کند. او حال اندک اندک میایستد و با پاهای خودش راه میرود. برشنا میگوید که با انجام تمرینات فیزیوتراپی به گونه منظم امید یافته که صحتمند شود و تا چند ماه دیگر برای تداوییاش به امریکا خواهد رفت.
برشنا روز یکشنبه ( 23 ثور ) برای اشتراک به محفل فراغتش با ولچر به دانشگاه امریکایی افغانستان حضور یافت. او اولین کسی بود که از سوی این دانشگاه و در طی این محفل سند فراغت گرفت.
او با ولچر به ستیچ رفت. هنگامی گرفتن مدرکش با سختی و با شوق فراوان به پا ایستاد و حاضران در محفل به احترام و تشویق او نیز به پا ایستادند و در هنگام گرفتن سندی که او سالها آرزوی آن را داشت، اشک شوق ریختند و شجاعتش را ستودند.
بسیاری از مردم و کاربران رسانههای اجتماعی افغانستان به این بانو لقب بانوی شجاع افغانستان را داده و گفته که او مستحق این لقب است. کاربران او را با ملالی یوسف زی مقایسه کرده و او را بلند مرتبهتر از یوسفزی دانستهاست.
عطش وصف ناپذیر اندوختن دانش
برشنا که از رشته حقوق سند فراغت گرفته، حالا میخواهد در رشته حقوق بشر تحصیلاتش را ادامه دهد. او میگوید اندوختن دانش تمامی ندارد و عطش وصف ناپذیرش به زودی فروکش نمیکند، اما اضافه میکند که بعد از اخذ مدرک کارشناسی ارشد دوست دارد کار کند و در حد توان در خدمت مردمش باشد.
او با سپاس گزاری از خانواده اش میگوید، که سالها خانوادهاش با درک خواستههای او، از او برای رسیدن به آنها حمایت کرده و در غم و غصهاش شریک بوده اند.
او از مردم افغانستان میخواهد که برای اتحاد و اتفاق شان تلاش کرده از آرامش شان حمایت کنند. خانم موسازی میگوید برای رسیدن به این هدف باید همه برای آگاه شدن تلاش کنند و بیاموزند و مانعی برای برنامه های شوم تروریستان شوند.
افزودن دیدگاه