جنرال آمریکایی جان نیکلسون همان اشتباه خطرناک گذشته را تکرار میکند. او در مصاحبه اخیرش گفت که استراتژی جدید نظامی آمریکا که شامل افزایش نیروی هوایی و تعداد سربازان آمریکایی برای آموزش نیروهای افغانستان میشود، وضعیت افغانستان را به صورت بنیادین تغییر داده است. نیکلسون که از ماه مارچ 2016 تا کنون فرماندهی نیروهای ایالات متحده در افغانستان و رییس مأموریت حمایت قاطع ناتو میباشد، باید اکنون بهتر از این بداند.
در سال 2014، جنرال جان کمبل، فرمانده پیشین ناتو نیز گفته بود که او نیز «تغییرات را دیده است». جنرال جوزف ف.دانفورد، در سال 2013 به «اجتنابناپذیری موفقیت ما» اشاره کرده بود. خلف او، جنرال جان آلن، بیان کرده بود که: «ما برنده هستیم، ما برنده هستیم». در سال 2011، جنرال دیوید پتریوس گفته بود که نیروهای ایالات متحده «روند قدرت در حال افزایش طالبان را تغییر دادهاند». جنرال استانلی مک کریستال، در سال 2010 فکر میکرد که «موفقیت هنوز قابل دستیابی است»، در حالی که جنرال دیوید مکرینان در سال 2009 چنین مشاهده کرده بود که «ایالات متحده در افغانستان نمیبازد». و این سلسله تا سال 2001 که نیروهای تحت رهبری ایالات متحده، طالبان را از قدرت برانداختند، ادامه دارد.
فرماندهان نظامی ایالات متحده شاید درک بهتری راجع به آنچه که واقعا در جریان است، پیدا کنند، در صورتی که آنها زمان بیشتری را صرف دیدار از شفاخانههای غیرنظامیان نمایند. به عنوان نمونه، بازدید از شفاخانه حوزهیی ننگرهار، جایی که من در ماه دسامبر گذشته از آن بازدید کردم. من با قربانیان حملات هوایی و هواپیماهای بدون سرنشین دیدار کردم. مثلا پسر پانزده سالهیی را دیدم که هر دوپایش را زمانی از دست داد که یک هلیکوپتر ارتش، موتر حامل خانواده او را که در حال رفتن به سوی یک مراسم تششیع جنازه بودند، زیر رگبار گرفت. در این حمله، عمهاش کشته شده و سه نفر دیگر زخمی گردیدند.
ادعاهای بیپایان «پیروزی فردا» با عبارت دیگری که «افغانستان سویس نیست»، برای از بین بردن انتظارات همراه بوده است. فرماندهان نیروهای خارجی و مقامات برای سالها از یک نسخه استفاده کردهاند. جان بولتون، مشاور جدید امنیت ملی ایالات متحده، این مقایسه را انجام داد تا اقدامات آن نیروهای آمریکایی را که در نزدیکی با جنگسالاران کار میکنند، توجیه کند. پتریوس گفته بود که ایالات متحده «در این تلاش نیست که افغانستان را به سویس دیگر تبدیل نماید …]تنها یک چیز[ که به اندازه کافی برای افغانستان خوب باشد». و استفان دی میستورا، نماینده ویژه ]وقت[ دبیرکل سازمان ملل متحد در افغانستان، در حالی که در مورد انتخابات معتبر در سال 2010، پس از رأیگیری سال 2009 صحبت میکرد، گفت: «آن انتخابات سویس نخواهد بود، آن انتخابات، انتخابات افغانها خواهد بود».
واقعیت گمشده در میان این همه ادعاها، این است که از سال 2009 به این طرف، جنگ زندگی 28 هزار و 291 غیرنظامی را گرفته و 52 هزار و 366 تن را زخمی ساخته است. سازمان ملل متحد اشاره میکند که این تعداد تنها تلفاتی است که آنان توانستهاند تأیید کنند. تعداد واقعی قطعا بیشتر از اینها است. طالبان و دیگر شورشیان مسئول 70 درصد از کشتارها و زخمیهای وحشتناک میباشند و نیروهای دولت افغانستان و بینالمللی ـ عمدتا ایالات متحده ـ مسئول بقیه این آمارهاست که ـ آخرین مورد آن در قندز میباشد؛ حمله نیروهای هوایی افغانستان بر طالبان تعداد زیادی از غیرنظامیان به شمول کودکان را در یک گردهمایی دینی کشت. هرچند این میزان از کشته و زخمیها، همه داستان را روایت نمیکند.
در جریان مصاحبهام با شماری از شهروندان در کابل، متوجه شدم که آنان با ترس اینکه شاید حمله انتحاری بعدی عزیزانشان را بگیرد، زندگی میکنند. بسیاریها وحشت جستوجوی خویشاوندانشان را پس از آخرین حمله انتحاری در بیمارستانها شرح میدادند. به همین شکل، افغانهایی از مناطق روستایی ننگرهار و هرات به من گفتند که با ترس مرگ از آسمانها زندگی میکنند و از من میپرسیدند: «چرا قبل از اینکه حمله هوایی انجام دهند، نمیبینند که در آنجا زنان و کودکان هم هستند؟» پس از آخرین بمبگذاری در هلمند، جنبش اعتراضی جدیدی ظهور کرد که از تمام طرفها میخواهد کشتار را متوقف کنند.
مقامهای ایالات متحده بر موفقیتهایشان تأکید دارند. به عنوان نمونه آنها از کشته شدن قاری حکمت، فرمانده طالبان که اخیرا به داعش پیوسته بود، یاد میکنند. اما تشدید عملیاتهای هوایی ایالات متحده، افغانستان را از گروههای مرتبط با داعش پاک نکرده و طالبان را نیز به «آشتی» نکشانیده است. در عوض، ]این حملات[ ممکن به چرخه انتقامجویی کمک کرده باشد که شورشیان شهرها را هدف قرار دهند؛ امری که مقامهای آمریکایی نیز آنرا تأیید میکنند. مقامهای امریکایی ادعا دارند که «همه اتهامات مربوط به تلفات غیرنظامیان را جدی بگیرند». اما در تحقیقات نظامی ایالات متحده در مورد تلفات غیرنظامیان، به ندرت با شاهدان حملات هوایی صحبت میشود. اگر این کار میشد، در آن صورت شاید جنرالهای مسئول این را بهتر درک میکردند که چرا غیرنظامیان در حال مرگ هستند.
فرمانده ایالات متحده در افغانستان در صورت پایان دادن ائتلافاش با فرماندهان خاطی پولیس، نیروهای شبهنظامی و جنگسالاران، اعتبار بیشتری نزد شهروندان عادی افغانستان میداشت. در عین حال، این اعتبار او در صورتی تقویت میشد که تدابیری که تلفات غیرنظامیان را کاهش میدهد، روی دست میگرفت و در صورتی که چنین تلفاتی رخ میداد، جبران خسارت و پاسخگویی بیشتر را تضمن میکرد. این یک تغییر واقعی است که افغانها از آن استقبال خواهند کرد.
نویسنده: پاتریشا گروسمن
منبع: رویترز