کنفرانس جهانی دیگری در 27مارچ با تمرکز بر اینکه چگونه چندین دهه منازعه قدیمی در افغانستان پایان یابد، برگزار شد. محل آن تاشکند، پایتخت ازبکستان بود. بیانیه پایانی این کنفرانس از پیشنهادات اخیر دولت افغانستان به طالبان این کشور «حمایت جدی» کرده و از آنها خواست تا «این پیشنهادات را برای پروسه صلح به رهبری افغانها و برای افغانها بپذیرند». کنفرانس تاشکند ادامه نشست دوم «روند کابل» بود که در ماه فبروری در کابل برگزار شد؛ جاییکه رییسجمهور اشرف غنی برنامه برجستهیی را برای مذاکره با طالبان پیشکش کرد.
در حالی که توقع نمیرود کنفرانس تاشکند منجر به نتیجه فوری شود، اما آنچه را که آشکارا بر آن تاکید کرده، فوریت گفتوگوهای صلح برای پایان بازی افغانستان است. این کنفرانس با توافق بر راهکار سیاسی برای پایان دادن به منازعه افغانستان، به طالبان اصرار میکند که ارتباط خود را با گروههای تروریستی دیگر همچون القاعده پایان داده و به حقوق بشر و قانون اساسی افغانستان احترام بگذارند. این کنفرانس در مواجهه با پسزمینهیی از چالشهای پیچیده برگزار شد که اشرف غنی در حوزه داخلی با آن روبهروست؛ چالشهایی نظیر سناریوهای در حال وخامت اوضاع امنیتی داخلی.
افغانستان سالهاست که در آستانه سقوط قرار دارد. شورشهای طالبان تنها برای افغانستان مشکلزا نیست، بلکه مسبب نگرانی تمام منطقه میباشد. افغانستان از سال 2001 به اینطرف با شورشیگریهای متعدد مواجه بوده، اما بزرگترین شورشیگری توسط طالبان رهبری میگردد. این گروه بیش از یک سوم قلمرو افغانستان را در کنترل دارد؛ این بیشترین قلمروی است که آنها پس از حملات ایالات متحده بر این کشور، در دست داشتهاند. اگر مطالعات اخیر بی.بی.سی در مورد مقیاس شورشیگری در افغانستان پذیرفته شود، طالبان اینک قلمرو بیشتری را نسبت به سال 2014، هنگامی که بیشترین سربازان خارجی این کشور را ترک کردند، در کنترل دارد و یا هم تهدید میکند. علاوه بر این، از آنجایی که این گروه جنگجویان آموزشدیدهیی را برای ستیز با دولت افغانستان مأمور میکند، هیچ شکی در ظرفیت آنان برای ضربه زدن به هر نقطه در افغانستان وجود ندارد. در پایان جنوری 2018، طالبان حمله کشندهیی را با استفاده از یک آمبولانس در کابل انجام دادند که طی آن بیش از صد نفر کشته شدند. نیروهای امنیتی افغانستان برای مقابله با چالشهای هر دو گروه طالب و داعش ناتوان اند. در 21م مارچ، گروه داعش مسئولیت حمله انتحاری را که بیش از 30 تن را در کابل به قتل رساند، برعهده گرفت.
پایان جنگ افغانستان گروگان تناقضات بیحد و حصر داخلی و رقابتهای استراتژیک خارجی گردیده است. در نتیجه ظهور داعش، پدیدار شدن پیچیدگیها در مناطق غربی آسیا، پیدایش تنشها میان هند و پاکستان و رشد نابسامانیهای اقتصادی در منطقه، باعث شده که همسایگان افغانستان بیشتر برای گفتگوهای صلح تلاش کنند. با استراتژی امنیت ملی اداره ترامپ که روسیه و چین را بیش از تروریزم به عنوان تهدید اصلی برای امنیت آمریکاییها میشناسد، دشمنی شبیه جنگ سرد جدید میان واشنگتن و مسکو ایجاد شده که میتواند ناامنی را در این نقطه از جهان ایجاد نماید. باور گمراهکننده روسیه مبنی بر اینکه حمایت از قدرت و مشروعیت طالبان میتواند در جنگ با داعش تأثیرگذار باشد، قضیه را بدتر از پیش ساخته است.
از همه مهمتر، مهمترین همسایه افغانستان ـ پاکستان ـ اولویتهای متفاوت وسیعتری دارد. اقدامات حادثهجویانه «راولپندی»، چالشهای بیسابقهیی را در برابر صلح و ثبات در افغانستان به میان آورده است. پاکستان، متحد و ذینفع عمده طالبان، به گونه بیرحمانه، استراتژی نامتقارنی را علیه هندوستان در پیش گرفته است. ساختار امنیتی پاکستان همواره نشان داده که برای ایجاد تنش در روابط دوستانه میان افغانستان و هندوستان، به هر پیمانهیی پیش خواهد رفت. درک پاکستان از نفوذ هندوستان در افغانستان بر پایه توهمات و بیدقتیها استوار است.
کنفرانسها و دیالوگهای این چنینی بسیاری برگزار شده، اما فقدان ابتکار عملی برای حل این منازعه همچنان باقی است. در حالیکه افغانستان به عنوان میدانی برای جنگ نیابتی قدرتهای منطقهیی باقی مانده، کابل نیاز فوری دارد که خود، رهبری حل مسائل را به عهده گیرد، اما متأسفانه حکومت وحدت ملی نتوانسته اختلافات تقسیم قدرت میان رییسجمهور اشرف غنی و رییس اجرایی عبدالله عبدالله را از میان بردارد. با توجه به وضعیت شکننده حکومت وحدت ملی و تنشهای عمیق درون آن، سیاست توانمندسازی قدرتمندان، جنگسالاران و نظامیان تنها میتواند منجر به فروپاشی ساختارهای از قبل تضعیفشده در افغانستان گردد، اما نمیتواند وضعیت تهاجمی طالبان را بشکند.
بدون شک کنفرانس تاشکند تلاش خالصانه برای ترغیب گفتوگوهای صلح میان دولت کابل و گروه طالبان بود؛ گروهی که از ورود به گفتوگوهای صلح، تازمانی که نیروهای ایالات متحده و ناتو این کشور را ترک نکنند، امتناع کرده است. این کنفرانس تمام قدرتهای بزرگ را به همراه سازمان ملل گردهم آورد. به نمایندگی از هندوستان نیز آقای «ام.ج. اکبر»، وزیر دولت در امور خارجی اشتراک ورزیده بود.
تقریبا یک ماه قبل، در 28 فبروری، غنی پیشنهاد کرد که طالبان را به عنوان یک جریان مشروع سیاسی به رسمیت میشناسد تا به این صورت بتواند با این گروه شورشی به آتشبس دست یابد که شامل آزادی عمومی زندانیان و از بین بردن همه تحریمها میشود؛ «بدون هیچ نوع پیششرطی، برای اینکه بتواند راهی را برای توافق صلح هموار سازد». هندوستان نیز از این حرکت غنی استقبال کرده و بیان داشته که «تلاشهای دولت افغانستان در راستای درخواست از یک گروه مسلح برای کنار گذاشتن خشونت و پیوستن به پروسه صلح و آشتی ملی، که میتواند حقوق تمام افغانها به شمول زنان، کودکان و اقلیتها را تأمین کند، مورد حمایت کامل ما قرار دارد». کنفرانس تاشکند پیشنهاد غنی مبنی بر کشاندن این گروه به پروسه صلح را رسمی ساخت. با این حال اینکه آیا طالبان راه خشونت را ترک کرده و قانون اساسی افغانستان را میپذیرند، هنوز سوال پابرجاست. هرچند آنها(طالبان) به پیشنهاد غنی عکسالعمل رسمی نشان ندادهاند، اما نبود یک پاسخ، خود دلیلی برای خوشبینی است.
جامعه بینالمللی به طور همهجانبه از تلاشهای توسعهیی هندوستان در امر بازسازی افغانستان حمایت کرده است. هیچ کسی شک ندارد که نفوذ هندوستان بیشتر از نوع قدرت نرم است تا فعالیتهای پنهان. در همین حال، استراتژی جدید رییسجمهور دونالد ترامپ در مورد افغانستان نیز خواهان نقش بزرگتر هند برای باثباتسازی افغانستان میباشد. ترامپ تعلیق کمکهای دو میلیارد دالریاش به پاکستان را اعلام کرده و تدابیر قهرآمیز دیگر را برای فشار بر اسلامآباد روی دست گرفته تا پاکستان علیه گروه طالبان و شبکه حقانی، اقدامات اساسی انجام دهد. اما محدودیتهایی در نفوذ آمریکاییها بر پاکستان وجود دارد. واشنگتن میداند که مسیر لوژستیکیاش با افغانستان از راه پاکستان میگذرد، و مسیر چابهار به دلیل خصومتهای غلط این کشور با ایران، در دسترس نیست.
هرچند سیاست ایالات متحده در رابطه با پاکستان تحت اداره ترامپ تشدید گردیده است، اما هنوز نتیجه مورد انتظار در مورد محو پناهگاههای تروریستی شبکه حقانی قابل رؤیت نیست. در واقع، سیاستهای واشنگتن در قبال اسلامآباد بیشتر متداوم بوده تا متغیر. اداره ترامپ در تلاش است تا به شیوه خود در قبال پاکستان، آنچه که دولت اوباما انجام میداد، انجام دهد. هدف یکجاسازی چماق و هویج این است که راهی از میدانهای نبرد برای میز مذاکره پیدا شود.
تأثیر فشاری که ترامپ تلاش کرده بر اسلام آباد وارد کند، در حال حاضر در هالهیی از ابهام قرار دارد. همزمان با تلاشهای آمریکا برای فشار بر پاکستان برای فعالیت بیشتر ـ در قبال مبارزه با طالبان ـ، اسلامآباد در تلاش است تا از قدرت نفوذ خود به عنوان همکار استراتژیک با چین و همچنان نیاز آمریکا به همکاری پاکستان برای ادامه حضور در افغانستان، استفاده کند. بنابراین، نفوذ نامطلوب پاکستان برای هر حرکت معنادار به سوی یک افغانستان عاری از خشونت، نتایج بدی دارد. هند در کل با هر نوع تلاش در راستای آوردن دوباره پاکستان به پایان بازی افغانستان، بدون تدابیر جدی، مخالف است. در همین حال، هنوز مشخص نیست که آیا انتخاب «مایک پومپئو» به عنوان وزیر امورخارجه و «جینا هاسپیل» به عنوان رییس سیا، همراه با انتصاب «جان بولتون» به عنوان مشاور امنیت ملی، جلو انحصار قدرت افغانستان توسط طالبان و به دستور پاکستان را خواهد گرفت یا نه؟!.
نویسنده: داکتر وینی کارا
منبع: ایکونومیک تایمز
افزودن دیدگاه