در همین افغانستان خود ما که زندگی میکنیم، گاهی چیزهای وجود دارد که عمرن نمی توانی تصمیم به ترک این دیار بگیری. گاهی اگر دقیق تر به خوبیهای این کشور و مردمش دقت کنید، اصلن جنگ دیگر معنا ندارد.
میدانید، عشق در این کشور رنگ دیگری دارد. علاقه به زندگی در این کشور شیوهی دیگری دارد. رابطهها در این کشور، معنای دیگری دارد. درست است که گاهی برخی ها از خوبی های این کشور از بس استفاده سوء کرده اند حتا خوبی هایش را هم فراموش کردیم، اما راستش خیلی از خوبی های مردم این سرزمین را نمی توانی نادیده بگیری.
این حرفها را شما وقتی بهتر درک میکنید، که به دهات افغانستان سر بزنید و دقت کنید پیرمردان چهره چروک و پیر زنان پشت خمیده، با چه مهربانیای با تو مانند پسرش برخورد میکند و برای رفع خستهگیات چای میآورد و ازت پذیرایی میکند.
خبرنامه هم به پاس این همه مهربانی مردمان خوب این کشور، به چند نمونه از تعارفهای که در گفتار و زندگی روزمره مردمان این جغرافیا به کار برده میشود پرداخته و برای شما تقدیم میکند.
تعارف برای نوشیدن چای
در مکالمهها و حرفهای روزانه افغانها، تعارف به چای نوشیدن، شاید یکی از پر استفادهترینها باشد. “کتی ما چای خوردن نمیری”، “کجا هستی هیج نیستی یگان دفعه بیا دفتر یک چای خو داده میتانیم.” فردا باز یک چای مینوشیم باهم” این جملهها از جمله تعارفهای است که برای چای نوشیدن استفاده میشود.
ظاهراً در فرهنگ افغانستان، تعارف چای نوشیدن، تنها نوشیدن چای نیست، بل دعوت به چای نوشیدن بهانهی است برای دیدن یک دوست، گفتن حرف مهم به کسی، ملاقاتهای سیاسی و امسال آنها.
بعضی وقتها اگر به نوشیدن پیاله چایی دعوت میشوید، بدانید که حرف مهمی است، چون حرفهای که در موقع چای نوشیدن گفته میشود، مهم تر از حرفهایی است که در وقت صرف طعام رد و بدل میگردد. دعوت به نان خوردن، معمولن به مناسبتهای مهمانی و مناسبتهای از قبل اعلام شده است.
تعارف فروشنده و مشتری
در خیلی از موارد در افغانستان بر میخوریم که دکاندار و مشتری چندین دقیقه روی چند افغانگی چانهزنی میکنند، دکانداری میگوید قیمت این جنس مثلن 100 افغانی است، اما مشتری از 80 افغانی بالا نمیرود. آخر که طرفین بالای قیمتی به توافق میرسند، موقع تحویل گرفتن پول، دکاندار میگوید که “اگر پیش تان نیست، چیزی گپ نیست”. در حالی که تا همین چند دقیقه پیشتر مثلا، به خاطر ده افغانی اش کلی جنجال داشت. اما دل و گرده بخشش را نیز دارند. ایرانیها برای این تعارف «قابلات را ندارد» را دارند.
در برخی موارد هم پیش میآید که بعد از چانهزنیهای زیادی میان مشتری و فروشنده، دکاندار میگوید که ” بیخی هیچ پول نتی، قربان سرت لالا”.
کاکه بودن
بعید است که در افغانستان باشید و لفظ کاکه بودن را نشنیده باشید و یا نفهمید. واژه کاکه در لفظ هزارگی به معنی زیبا و خوشرویی است. اما این واژه معنی غیر از این هم دارد. “رییس ما خو آدم کاکه است امروز پول غذای همهی مارا حساب میکند.” این واژه را وقتی در افغانستان برای کسی استفاده کنیم، گویا او را به اصطلاح به آسمان هفتم شانده ایم.
ما افغانستانیها، در خیلی از موارد به یگدیگر کاکگیهای زیادی میکنیم. اگر همراه دوستی به جایی در موتر برویم، کرایه موترش را حساب میکنیم، اگر در رستورانتی، یکجا غذایی خوردیم، پول غذا را نیز با کاکگی که داریم نمیگذاریم حتی او دست به جیب شود و ما میپردازیم.
اما در مقابل برخیها در برابر این کاکهها، خیلی نا جوان هستند، دختران را اگر استثنا قرار دهیم، دوستانی هستند که موقع حساب کردن مثلن کرایه موتر، آنقدر دستش را این جیب و آن جیب میکنند که دوست دیگر مجبور میشود بخاطر که راننده منتظر نماند، پول او را هم حساب کند.
از همه مهمتر اینکه برخی از این ناکاکهها یک صددالری یا پول افغانی با ارزش زیادتری درجیب اش میگذارند و موقع حساب کردن کرایهی موتر یا و پرداختن پول غذا همراه دوستانش، همان پول را پیش میکند و به صورت غیر مستقیم به دوستش میفهماند که پول خُرد ندارد. این یعنی ” دوست عزیزم لطفن پول را حساب کن”
تعارف برای غذا خوردن
شاید اصطلاح «صلای سمرقندی » را شنیده باشید. ما وقتی یک عصرانهی مختصر هم که برای خودما آماده میکنیم، خیلیها را برای خوردن این عصرانه تعارف میکنیم. اگر در آن موقع با کسی چت کنیم، حتی بهطور آنلاین هم که شده او را برای خوردن غذا دعوت میکنیم، در حال که میدانیم او در کشور دیگری هست و صدها کیلومتر از ما فاصله دارد.
تعارف به میل کردن غذا درافغانستان، به کسانی که در اطراف مانشسته اند و ما به غذا خوردن شروع میکنیم، در ماهیت قضیه، دعوت کردن به خوردن غذا نیست، بل به نوعی اجازه خواستن از افرادی است که در اطراف ما حضور دارند و این عمل در افغانستان به اصطلاح «صلای سمرقندی» معروف است.
خانهی تان آباد
اصطلاح «خانهی تان آباد» در افغانستان بیشتر در مهمانیها و بهخصوص در مهمانیهای سنتی استفاده میشود. این اصطلاح پس از جمعکردن سفرهی غذا و هنگام بیرون شدن از خانه میزبان، توسط مهمانان استفاده میشود.
اصطلاح (خانهی تان آباد)، نوعی تشکری از میزبانیکردن اهالی آن خانه است و میزبان هم در جواب میگوید که خوشآمدید.
در برخی از موارد این اصطلاح معنی دیگر نیز دارد. “خانهات آباد با این زحمت که برای ما کشیدی”، ظاهرن در این موارد، برای مجردها معنایش این است که صاحب خانه و زندگی شوی و اگر فرد متاهل باشد، به این معنی که صاحب زندگی سالم و آرام باشد.
البته که رییس جمهور پیشین جناب حامد کرزی، بیخی این اصطلاح را انحصاری کرده بود در پانزده سال حکومتش…
مهربانی کنید
مهربانی کردن در اصل به معنی مهرورزیدن و با کسی شفقت کردن است. اما این کلمه در افغانستان به اصطلاح و تعارفی نیز بدل شده است؛ اصطلاح که از مردمهای توده گرفته تا سیاسیون از آن استفاده میکند.
“آقای فلانی مهربانی کنید، نوبت شماست” در چنین موردی کلمه «مهربانی کردن» نوعی تعارف است که معادل آن «بفرمایید» میباشد.
جواب تعارُفها
گاهی در مناسبات اجتماعی، بد ترین اتفاق و بد شانسی، زمانی است که اصطلاح یا تعارف طرف مقابل را درک نتوانیم و یا هم اگر درک کنیم معنایش را ندانیم.
بهطور نمونه یکی از دوستانم میگفت زمانی که در یکی از مغازههای آیسکریم فروشی کار میکرده است، دختر خانمی از او آیسکریم خریده است وموقع تحویل گرفتن، میگوید «دست تان درد نکند». آیسکریم فروش باوجود که جواب این اصطلاح را نمیدانسته است، اما بخاطر که بیجواب نماند، فوری میگوید «دست مادرتان درد نکند»
نتیجه اخلاقی:
اجازه بدهید یک نوشته کوتاهی از حسین دهباشی، نویسنده و مستند ساز ایرانی در مورد فرهنگ تعارف مردم افغانستان را برای تان نقل کنیم. حسین دهباشی در یک بخشی از خاطرات آمدنش به افغانستان نوشته است: همسایگانِ افغانستانیِ ما، به جایِ «خسته نباشی» تعبیر باحالتری دارند: میفرمایند: «مانده نباشی!» و به جای «بفرمائيد» میگویند: «مهربانی!» جایِ «قوری» گذاشتهاند: «چایجوش»! و جایِ «صُبحانه» صدا میکُنند: «ناشتا»! و یک دُعای خیلی قشنگ هم دارند که: «خُدا کُند همیشه آب تان سرد باشد و نان تان گرم!» و مثلا جُملهء «دوستِ من! از صُبح زود مُنتظرتان بودیم» را، در شهد و شِکر غوطه داده و اینجوری بر زبان میآورند: «عزیزکم! از پگاه در قفایتان میتاختیم!» اصلا این زبانِ شیرینِی «فارسی» ما وقتی به گویشِ «دَری» شنیده و خوانده میشود، تو گویی، همان بهشت موعود است، با درختان بُلندقامتی که در سایه سارشان، چشمههای شیر و عسل میجوشند و جاری میشوند!
حرف اخیر اینکه، درک کنید و قدر این همه خوبیهای که دارید را بدانید. نگذارید بدیها، کینهها، بدبختیها و جنگ و فقر، بر خوبی تان سایه بیافگند و شما واقعن مردمان خشن و تروریست به دنیا معرفی شوید.
چه میشود، از غرور افغانی تان دست کشیده و با مردمان دیگر سرزمین و با زنان و دختران و پسران تان مهربان باشید. مهربان به سان آب های روان دره های پامیر و پنجشیر و یا مهربان به سان پدر و مادر بامیانی که همه دار و ندار شان را خرچ فرزندان شان می کنند و یا به سان شیرینی لهجه هرات روان و خوب باشید…3
مختار پدرام و عبدالله رحمانی همکاران این گزارش بوده اند.
افزودن دیدگاه