آیا تحول افغانستان از شهرستان جاغوری ولایت غزنی آغاز میشود؟!
به دنبال اختراع اولین موتر آفتابی در شهرستان جاغوری ولایت غزنی اینک اولین بانوی رستورانتدار در این شهرستان. «زهرا محمدی»، تنها خانم رستوراندار در شهرستان جاغوری ولایت غزنی افغانستان میگوید: «کار کردن بخشی از هویت فردی انسان است که حس مفید بودن به زندگی را میدهد.»
او که یک خانم ۲۲ ساله است، از چهار ماه به اینسو در کنار شوهر خود، در رستورانی که از خود آنهاست، شروع به کار نموده است. او مسوول بخش زنانه رستوران است و از مهمانان زن پذیرایی میکند. او اولین خانمی است که در شهرستان جاغوری ولایت غزنی به کار رستورانداری پرداخته است.
پرهیز از قضاوتهای نابجا
هرچند زهرا محمدی از کارش راضی است، اما از قضاوتهای مردم سخت ناراحت است. او در گفتوگو با خبرنامه میگوید: «کار یک هویت فردی است و هر انسانی باید برای مفید بودن، کار کند، و اینکه کار افراد مشروع باشد و هیچ منعی در آن وجود نداشته باشد، هیچ عیبی ندارد، و نباید مردم در مورد کار کردن یک زن حرف ته و بالا داشته باشند.»
خانم محمدی میگوید: «در خانه از بیکار بودن احساس خستگی میکردم و همیشه دنبال کاری بودم، وقتی رستوران اعلام کارمندیابی داد، با خودم فکر کردم اگر من یکی از این کارمندان باشم، چه میشود؟!»
او اضافه میکند که با خودش بسیار اندیشیده است و هیچ دلیل منطقی برای بد بودن کار در کنار شوهر در رستوران نمییابد.
او میافزاید: «وقتی دلیلی برای بد بودن کاری که میخواستم انجام بدهم، پیدا نتوانستم، با خانوادهام صحبت کردم، آنها اختیار را به من و خانواده شوهرم گذاشتند. من هم بعد از آن، با خانواده شوهرم صحبت کردم. همه با من موافق بودند، اما از برخورد و قضاوتهای مردم نگرانی داشتند و در نهایت من گفتم که نباید براساس قضاوت مردم زندگیکرد. همین شد که کارم را شروع کردم.»
دوست دارد درس بخواند!
زهرا در سال ۱۳۷۵ در شهرستان جاغوری ولایت غزنی متولد شد و در خانواده شش نفری بزرگ شده و مکتبش را در همین شهرستان خوانده است. زهرا بعد از فراغت از مکتب، در سال ۱۳۹۴ ازدواج کرد.
او به خبرنامه گفت: «مکتب تمام شد و بعد از ازدواج، زندگی خوبی داریم. البته باید بگویم که زندگی خوب داشتن و ازدواج، هدف نهایی من نیست.»
خانم محمدی اضافه میکند، با فردی که دوست داشته و به انتخابش بوده است، ازدواج کرده، ولی ازدواج هدف نهایی او نیست و درکنار آن، دوست دارد درسش را ادامه دهد. زهرا دوست دارد اقتصاد بخواند، اما به گفته خودش، وضع اقتصادیشان این اجازه را به او نمیداده است؛ از اینرو حالا دست به کار شده است.
«ابراهیم محمدی»، شوهر زهرا است. او از اینکه خانمش همیشه حامی او بوده، سپاسگزار است و میگوید: «از اینکه زهرا همیشه و در هر حال حامی من بوده و است، سپاسگزارم؛ از اینکه مرا درک میکند و همراهیکرده است.»
زهرا و ابراهیم بر اساس شناخت و انتخاب خودشان تصمیم به ازدواج گرفتهاند. ابرهیم به خبرنامه گفت: «خانوادهام همیشه تلاش میکرد که من به عنوان بزرگترین فرزندشان ازداوج کنم، اما کسانی را که خانوادهام انتخاب کرده بودند، انتخاب من نبود و من با شناخت و علاقهیی که نسبت به زهرا داشتم، تصمیم به ازدواج با او گرفتم و خانوادهها استقبال کردند. من حالا خودم را خوشبخت میدانم، اما از اینکه شرایطی پیش آمد و زهرا نتواست درسش را ادامه بدهد، ناراحتم. دوست دارم او درس بخواند و آنطور که خودش دوست دارد، کسی باشد و این آرزوی قلبی من است.»
جنگ و مهاجرت
ابراهیم محمدی ۲۸ سال دارد. او در شهرستان جاغوری ولایت غزنی در یک خانواده شش نفری بزرگ شده است. او فرزند بزرگ این خانواده شش نفری است.
ابراهیم به خبرنامه میگوید: «از ۲۸ سالی که پشت سر گذاشتهام، یک سوم آن به انتخاب من بوده و بقیه سازگاری با شرایط ناخواسته بودهاست.»
او میافزاید که برای خودش آرزوهای بلندی داشته، اما حضور طالبان در افغانستان و ناآرامیها سسب میشود که مکتب را رها کرده و از افغانستان مهاجر شود.
ابراهیم میگوید: «دوست داشتم مکتب را بخوانم، اما به پاکستان مهاجر شدیم و به عنوان فرزند بزرگ خانواده، وظیفهام شد که به دخل و خرج خانواده یاری رسانم.» ابراهیم در پاکستان برای کمک به پدرش، به کار در رستوران پرداخت و تا سال ۱۳۸۳ در آن کشور زندگی کرد.
وی خاطرنشان کرد: «بعد از حضور طالبان به امید زندگی بهتر به افغانستان آمدیم، اما بیکاری باز اجازه ادامه درس را نداد و برای حمایت از پدرم که دهقان بود، دنبال کار شدم.»
بازگشت و کار شخصی
ابراهیم بعد از بازگشت به افغانستان با جستوجوی بسیار، کار مناسبی پیدا نمیکند و در نهایت به نیروهای خارجی پیوست و کارش را به عنوان آشپز با نیروهای خارجی مستقر در افغانستان ادامه داد، اما با خروج نیروهای خارجی از افغانستان در سال ۲۰۱۴، او نیز کارش را از دست داد.
ابراهیم به خبرنامه میگوید: «بسیار دنبال کار گشتم، از آنجایی که سواد کافی نداشتم، در نهایت کار کردن در یک رستوران را شروع کردم، اما کار در رستوران کفاف زندگی مرا نمیکرد و تصمیم گرفتم کار شخصی راهاندازی کنم.»
او بعد از سرگردانی بسیار در کابل، به زادگاهش در شهرستان جاغوری ولایت غزنی برگشت و «رستوران نمونه» را روی کار کرد. ابراهیم برای روی کار کردن رستوران نمونه، چیزی در حدود ۲۸ هزار دالر سرمایهگذاری کرده و برای ۱۶ نفر دیگر نیز زمینه کار را فراهم نموده است. به گفته خودش، کمترین معاشی که به کارمندانش میدهد، هفت و نیم هزار افغانی است و در کنار آن، سالانه ۲۳۰ هزار افغانی به صاحب تعمیر رستوران، کرایه میپردازد.
رستوران نمونه در شهرستان جاغوری ولایت غزنی روزانه میزبان ۲۴۰ تا ۲۵۰ نفر است. این افراد با غذاهای افغانی و خارجی پذیرایی میشوند.
درآمد خالص این زوج از رستورانداری چیزی در حدود ۵۰ هزار افغانی در ماه است. ابراهیم محمدی میگوید: «با پرداخت بدهیهایم که از بابت روی کار کردن رستوران شده، میخواهم زهرا تحصیلاتش را ادامه دهد و در کنار آن تلاش دارم که خودم نیز درسم را بخوانم و مطمئنم که خیلی زود به هدفمان میرسیم.»
ابراهیم میگوید که در گذشته او تنها کارگر خانواده بوده و حالا که خانمش در تمام عرصهها با او همکار است، زودتر به هدف زندگیشان میرسند.
او از مردم میخواهد که به خواست افراد احترام بگذارند و از قضاوتهای بیجا خودداری کرده، به خانمها نیز حق انتخاب و زندگی بدهند. ابراهیم میگوید: «زندگی همانند دو کفه یک ترازو است و مرد و زن تعیینکننده تعادل آن، پس برای حفظ تعادل، همکاری زن و مرد نیاز اساسی است. بهتر است که مردم بهجای مخالفت و قضاوتهای بیجا، به توانمندی زنان باور کنند و به آنها نیز برای بهتر کردن زندگیشان، فرصت کار بدهند. این حق یک خانم است.»
افزودن دیدگاه