جدیدترین اخبار روز جهان
رزرو تبلیغات
بدون نظر
3 بازدید

بازمانده موعود؛ احمد رضایی مجروح حمله تروریستی بر آموزشگاه غرب کابل چگونه به یکی از برترین های کانکور تبدیل شد؟

خواندن 7 دقیقه
0
(0)

خواهری که از شوق کامیابی برادر در آزمون کانکور و از ترس نهفته در وجودش به خاطر ریسک از دست دادن برادر گریه می‌کند، از روزی که نزدیک بود برادرش را در حمله بر مرکز آموزشی موعود که مسئولیت آن را گروه داعش در 24 اسد سال گذشته برعهده گرفت، حرف می‌زند.

صفیه خواهر 15 ساله احمد رضایی که یکی از برترین امتحان کانکور امسال است در صحبت با خبرنامه گفت: “در آن روز‌ها تهدیدات در برابر کورس‌ها زیاد شده بود و پیش از آن نیز مرکز آموزشی کوثر مورد هدف قرار گرفت که خوش‌بختانه حمله بزرگی نبود، من نیز آن روز کورس نرفته بودم و در خانه مشغول نوشتن کارخانگی مکتبم بودم و با پدرم در اتاق نشسته بودیم که مادرم از راه رسید، او با خواهر بزرگترم پیش داکتر دندان رفته بود، پس از بیست دقیقه صدای انفجار را شنیدم، وقتی از بام اطراف را دیدم دود و غبار در اطراف همان کورس موعود بود. دلم گواهی می‌داد که انفجار در کورس موعود شده است.”

در این انفجار برادرش زخمی می شود. احمد رضایی، پسری 19 ساله که توانسته است با 329 نمره در دانشکده طب معالجوی کابل کامیاب شود، یکی از زخمیان حمله خونین انتحاری بر مرکز آموزشی موعود است که در اثر فرو ریختن دیوار صنف از ناحیه ستون فقرات، سر و شکستگی در ناحیه لگن خاصره آسیب دیده بود. در آن حمله 48 دانش آموز کشته شدند و 67 دانش آموز دیگر زخم برداشتند.

اما پس از یک سال از آن حمله تروریستی، احمد از خوشحالی به بار نشستن زحماتش با صدایی سرشار از شادی از این که توانسته است به هدف‌اش نزدیک‌تر شود، حرف می‌زند.

احمد رضایی، پسری 19 ساله که توانسته است با 329 نمره در دانشکده طب معالجوی کابل کامیاب شود، یکی از زخمیان حمله خونین انتحاری بر مرکز آموزشی موعود است که در اثر فرو ریختن دیوار صنف از ناحیه ستون فقرات، سر و شکستگی در ناحیه لگن خاصره آسیب دیده بود
احمد رضایی، پسری 19 ساله که توانسته است با 329 نمره در دانشکده طب معالجوی کابل کامیاب شود، یکی از زخمیان حمله خونین انتحاری بر مرکز آموزشی موعود است که در اثر فرو ریختن دیوار صنف از ناحیه ستون فقرات، سر و شکستگی در ناحیه لگن خاصره آسیب دیده بود

برق چشمان

احمد رضایی که با آب و تاب از گرفتن نتیجه دلخواه‌اش حرف می‌زند، مروری بر روز حادثه آموزشگاه‌اش دارد؛ وقتی که در صنف کیمیا مشغول گوش دادن و یادداشت‌ برداری از موضوعات در حال تدریس بود، ناگهان دیوار بر سرش فرود می‌آید. نمی‌داند چه شده است و چرا او زیر آوار دیوار مانده است اما صدای گریه، جیغ و وحشت را به خوبی می‌شنود.

احمد رضایی در آن روز غمبار، 10 دقیقه زیر دیوار فرو ریخته باقی مانده تا به شفاخانه انتقال پیدا کرده است.

حس از دست دادن برادر

صفیه با پایین آمدن از بام به سوی تلفن می‌رود تا با برادرش صحبت کند. اما احمد مبایل خود را در خانه جا گذاشته بود. هنوز لحظه‌یی نگذشته که با به صدا در آمدن زنگ گوشی برادرش و جواب دادن به آن شک‌اش به یقین مبدل می‌شود. به راستی در کورس موعود انفجار شده بود اما هیچ خبری از احمد نبود.

صفیه و خواهر بزرگترش هراسان به سوی کورس می‌روند، راه‌ها بسته است و هر کجا گروه گروه مردم ایستاد‌ه‌اند. دویدن در مسیر راه مرکز آموزشی، هر دوی آن‌ها را خسته کرده بود اما تنها برای دیدن دوباره برادرشان همچنان خود را از میان مردم عبور دادند و جویای حال احمد شدند.

یکی از مسئولین کورس به صفیه گفت که مجروحین را به شفاخانه‌ها انتقال داده‌اند.

احمد رضایی در آن روز غمبار، 10 دقیقه زیر دیوار فرو ریخته باقی مانده تا به شفاخانه انتقال پیدا کرده است
احمد رضایی در آن روز غمبار، 10 دقیقه زیر دیوار فرو ریخته باقی مانده تا به شفاخانه انتقال پیدا کرده است

صفیه و خواهرش اول به نزدیک‌ترین شفاخانه سر می‌زنند و در میان لیست زخمیان نام احمد، برادرشان را پیدا می‌کنند.

صفیه با گریه ادامه داد: “وقتی او را دیدم سر و پایش را پانسیمان کرده بودند، خودش با ما حرف می‌زد اما بعد که به خانه آوردیم، احمد گفت: “مه (من) اصلا نمی‌دانم به شما چه گفتم، حتی یادم نیست که آمده بودید یا نه.”

این خواهر کوچک با گرفتن احوال برادر به خانه آمده و فامیل را از حال او آگاه می سازد.

احمد اما حال خوبی نداشته است. او نمی‌توانسته راه برود بنابراین او را به شفاخانه وزیراکبر خان انتقال می‌دهند. شکستگی لگن خاصره و آسیب به ستون فقرات احمد را بیشتر از 4 روز در شفاخانه و نزدیک به 50 روز خانه نشین می‌کند.

صفیه با یادآوری آن روز که به نظر خودش بدترین و وحشت‌ناکترین روز زندگی‌اش بوده، گریه می‌کرد و در کنار آن با گفتن این که از سلامتی و کامیابی برادرش خوشحال است، اشک‌های روی صورتش را پاک می نمود.

او نیز در مکتب دوغ‌آباد درس می‌خواند و دوم نمره صنف خود است. همانند برادرش برای رسیدن به هدف‌اش تلاش می‌کند و می‌خواهد در امتحان کانکور چهار سال بعد، بیشتر از اول نمره سال جاری نمره بگیرد.

احمد رضایی

احمد رضایی متولد سال 2000 میلادی در ولایت بامیان است؛ زمانی که یک سال پس از آن، افغانستان جدید شکل گرفت. پسری که در خانواده 7 نفری با اقتصاد متوسط رشد کرده و با پایان مکتب وارد دانشکده طبی کابل می شود.

ahmad rezai number

یکی از برادرانش در حوزه تکنولوژی و دیگری در بخش ساختمانی شاغل اند.

او که به مضمون بیالوژی علاقه خاصی داشته است از همان دوران مکتب در تلاش برای تحصیل در رشته طب بوده است. به گفته خودش می‌خواهد روزی فوق تخصص خود را بگیرد تا دیگر هیچ شهروند افغان برای تداوی به کشورهای خارج نروند و “در داخل کشور به خودکفایی برسیم.”

احمد در میان صحبت‌هایش گفت: “به نظر من کانکور و آزمون آن پلی است برای رسیدن به اهداف بزرگتر، بله من آرزو داشتم در رشته طب تحصیل کنم اما این تنها هدف من نبود. بلکه من سعی دارم با گرفتن لیسانس به فوق تخصص برسم و برای مردم کشورم خدمت کنم و این راهی است که اکنون برای آن باید پیمود و من تا این قسمت از مسیر زندگی برای رسیدن به خواسته‌ام را با حمایت‌های پدر، مادر و خانواده‌ام را به آسانی گذشتانده‌ام.”

او برای این که طب را انتخاب کند خیلی سبک و سنگین کرده است و با مشوره‌های زیاد از دوستان و اساتید کورس‌اش تصمیم گرفته است.

حامی مانند پدر

احمد رضایی دیروز پس از اعلام نتایج به مکتبی رفته است که پدرش ملازم آن است. وقتی دست پدرش را بوسیده بهترین حس دنیا را داشته است.

احمد رضایی گفت: “دست پدرم را بوسیدم و به خاطر تمام زحماتش از او تشکر کردم. احساسش را درک می‌کردم. خیلی خوشحال بود، و این مرا بیشتر از کامیاب شدنم خوشحال کرد که توانستم با راه یافتن به دانشگاه کابل چهره خسته او را به لبخندی شاد کنم.”

احمد یادآور شد که پدر او نیز با آن که دست تنها بوده و سخت کار کرده است اما همیشه فرزندانش‌ را تشویق کرده تا به خواسته‌ها و آرزوهای شان برسند و همیشه به عنوان یک حامی در کنار آنان ایستاده است.

نایت علی پدر احمد رضایی
نائب علی پدر احمد رضایی

عزم راسخ پس از موعود فرو ریخته

با این که مرکز آموزشی موعود از هم پاشید و دیگر برپا نشد و احمد مدت زیادی را مجبور شد دست از رفتن به آموزشگاه بردارد اما در خانه تمام کتاب‌ها را مرور کرده و پس از بهبود وضعیت جسمی اش یک روز در میان، به آموزشگاه حاضر شده تا بتواند دوباره آمادگی کانکور را از سر بگیرد.

احمد رضایی یکی از شاگردان مرکز آموزشی موعود با این که آسیب جدی را از حمله تروریستی بر آموزشگاه موعود متحمل شد اما انگیزه برای یادگیری را از دست نداد.

او با این که شاهد بود هم‌صنفی‌هایش یک عده از بین رفتند و تعدادی با ترک تحصیل و یا هم نقل مکان از آن ناحیه از رفتن به کورس دست کشیدند اما او با فکر به این که این اندیشه که تروریستان با هدف قرار دادن آموزشگاه‌ها در واقع نقطه قوت آنان را نشانه گرفته، بیشتر تلاش کرد.

احمد رضایی گفت: “هرگز منصرف نشده و نمی‌شوم. من درد عمیقی در قلب خود دارم که فقط با رسیدن به جایگاه بالاتر و ساختن کشورم التیام می یابد، به همین دلیل تلاش بیشتری کرده‌ام اما منصرف نشده‌ام.”

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه

لینک های مفید
خبرنامــــــــــــه را ببینید
قیمت تلویزیون ارزان ⭐️زیر6 میلیون⭐️ قبرس شمالی نیولایف توری حصاری خرید و فروش شرکت جعبه سازی خرید نهال صنوبر ترکیه دیوارپوش فومی قیمت یخچال فریزر دوقلو دیپوینت شیشه اتومبیل خرید سرور کارکرده اچ پی hp بیت کوین چیست مدل لباس و آرایش بهترین فیلم های 2024 گن بعد از جراحی لوله پلی اتیلن خرید ابزار دقیق مشاوره حقوقی تلفنی با وکیل خرید آپارتمان در چیتگر خرید کفش جردن بروکرهای فارکس را با یک کلیک مقایسه کنید خرید ویلا ساحلی در سرخرود کمربند فلکسی پرو درج آگهی رایگان