مام میهن، فرزندان ناخلف و توتاپی که همه را بی‌تاب کرده است

توسطمحمد نبی رحیم‌زی

اردیبهشت ۲۳, ۱۳۹۵ به روز رسانی : اردیبهشت ۲۴, ۱۳۹۵ , , , , , , ,

همه برای یکی، یکی برای همه

این روزها «توتاب» همه را «بی­‌تاب» کرده است. قرار بود توتاب، بخشی از کشور مرا که به درازنای تاریخ خود، در خاموشی به سر می­‌برد، روشن نماید. اما اذهان جامد و روح­‌های در بند «احساسات ناروا» عقل را در بند کشید و لجام بر دست و پای او بست. «روشنایی» را از خانه­‌ی برادرانم که همیشه­‌ی تاریخ «نابرادر» خوانده شده­‌اند، دریغ کرد. مسیرش را کج و به سویی برد که نه عقل آن را روا می­‌دارد و نه علم و تجربه. «توتاب» آزمونی بود که در آن شکست خوردیم. توتاب، حقیقت ما را آشکار کرد. ما به غیر خود به چیزی نمی­‌اندیشیم. ما به افغانستان نمی‌اندیشیم. ما به خود و امیال و هوس­‌های زودگذر خود می­‌اندیشیم. به نام «نماینده­‌ی ملت» خاک در چشم ملت خود می­‌پاشیم. به نام «دولت­‌مرد» هر آن­چه نامردی­ست را در حق وطن که «مادر» همه­‌ی ماست، روا می­‌داریم. به راستی چرا ما به کشور خود که خانه­‌ی مشترک همه­‌ی ماست، دوگانه می­‌نگریم.

این «دوگانه نگریستن» نه با «ذات افغانیت» ما هماهنگ است و نه با «ذات دین و آیین ما». ما با تمسک به «دوگانه­ نگریستن» هم «افغانیت» خود را «لجن­‌مال» کرده­‌ایم و هم «دین و آیین» و «فرهنگ و تمدن درخشان» خود را به سُخره و استهزا گرفته­‌ایم.  اکنون این دوگانه انگاری و دوگانه نگریستی، ما را مایه­‌ی سُخره­‌ی همسایگان­‌مان کرده است.

همین کشورهای همسایه­‌ی ما پُر است از رنگ­‌ها و لهجه­‌ها و زبان­‌ها و نژادها. اما آن­چه در تصمیم­‌های کلان کشوری در مرز و بوم آنان دخالت ندارد، همین رنگ و انگ و نژاد و لهجه و زبان است. ما به جای این­که روی به سوی رشد و بالندگی در جهانی که لحظه به لحظه در حال دگرگونی است، داشته باشیم،  اولین­‌ها و الفبای انسانیت را هم از جان و دل و روح و نهاد خود بیرون انداخته­‌ایم. در تصمیم­‌های خرد و کلان ما­، آن­چه که جای­گاه ندارد و همیشه مغفول است، «افغانستان و مردم» این وطن دربدر و سوخته است.

آخر این انسان افغانی، این درد جان­کاه و این زخم ناسور را به کجا باید ببرد که کشوری خارجی دل­اش به حال ملتی که حاکمان­‌اش غرق در فسادِ نژاد و اقتصاد و سیاست است، می­‌سوزد. پولی اختصاص می­‌دهد. سرویه می‌کند. نتیجه­‌ی سرویه­‌اش این می­‌شود که «توتاب» از «منطقه­‌ی همیشه­‌تاریک» این مرز و بود، بگذرد. اما حاکمان این وطن، چند سال است که این پروژه را ناکام می­‌گذارند. در جفای به این مرز و بوم به این نیز اکتفا نمی­‌کنند و اصرار به تغییر تصمیم کشور نا­م­‌برده می­‌گیرند. آسمان را به ریسمان می­‌بافند و اراده­‌ی کشور مجری طرح را تغییر می­‌دهند.

چرا این کار صورت می­گیرد؟

دلیل آن روشن است. ما به مردمان سرزمین خود اعتماد نداریم. ما هم­‌دیگر را بیگانه می­‌پنداریم. ما به هم، با یک نگاه برابر نمی­‌نگریم. ما هم­‌دیگر را «درجه­‌بندی» می­‌کنیم. ما تصمیم گرفته­‌ایم به خود جفا کنیم. ما تصمیم گرفته­‌ایم خانه­‌ی خود را تاریک نگه داریم. ما تصمیم به تکه تکه کردن وطن خود گرفته­‌ایم.

«توتاب» چه از «منطقه­‌ی همیشه­‌تاریک نگه­‌داشته­ شده­‌ی وطن» من بگذرد یا نگذرد، روزگار اما می­‌گذرد. تاریخ نوشته می­‌شود. اکنون از بسیاری از «حاکمان در خاک خفته­‌ی این وطن» برائت می­‌جوییم. لازم نیست که آیندگان از دولت مردان کنونی، برائت بجویند. اکنون «مام میهن» از این ناخلف فرزندان، در حال برائت جستن است. اشک­‌های رنگین به خون «مام میهن من» جاری است. گریه می­‌کند از جفای فرزندان ناخلف، بر تن رنجور خود. می­‌گرید از این­که فرزندان ناخلف­‌اش نه پاسِ خود را دارند و نه پاسدار خوبی برای وطن خود هستند. رویِ تاریخ را با شیطنت­‌های کودکانه­‌ی خود، خراشیده­‌اند و حیثیت تاریخی «مام میهن» را ناخوشایند کرده­‌اند.

«مام میهن» می­‌خواست در عصر جدید فرزندانی داشته باشد که «همه برای یکی باشند و یکی، برای همه». ولی فرزندان ناجوان‌مرد او، یک بار دیگر تصمیم گرفته­‌اند که «از هم بیگانه» باشند. تخم نفاق را در جامعه، با اعمال بی­‌خردانه­‌ی خود می­‌کارند. اکنون «مام میهن» این فرزندان ناخلف را رها کرده است. این فرزندان ناخلف «عاق مام میهن» گردیده­‌اند.

محمد نبی رحیم‌زی نویسنده و استاد دانشگاه است. آقای رحیم‌زی دانش آموخته فلسفه و کلام اسلامی بوده و دارای آثار متعدد در این زمینه می‌باشد.
این مقاله برای خبرنامه نگاشته شده و دیدگاه های که در آن آمده، مختص نویسنده آن می‌باشد و لزوما بازتاب سیاست نشراتی خبرنامه نیست.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

توسط محمد نبی رحیم‌زی

محمد نبی رحیم‌زی نویسنده و استاد دانشگاه است. آقای رحیم‌زی دانش آموخته فلسفه و کلام اسلامی بوده و دارای آثار متعدد در این زمینه می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *