آیا کسی در خاورمیانه، آرزوی انقلاب دیگر را خواهد کرد؟

توسطجمعه خان محمدی

اسفند ۲۹, ۱۳۹۴ به روز رسانی : اسفند ۲۹, ۱۳۹۴ , , , , , , , ,

انقلاب و تغییر،  یکی از  زیبا ترین آرزوهای روشنفکران و نیروهای ترقی‌خواه قرن  19 و 20 بود. رهبران انقلاب‌های بزرگ، الگوهای رؤیایی نسل جوان بودند. زندگی‌نامه آنان بارها و بارها خوانده می‌شد، جملات و کلمات شان حفظ شده و تکرار می‌گردید. مشی انقلابی آنان سرمشق بود؛  جوانان آرزو داشتند تا هم‌آنند آنان انقلاب کنند. انقلاب یک رویا، یک ارزش و یک خواب شیرین بود. جوانان فکر می‌کردند که انقلاب، رفاه، صلح، آرامش، ترقی، برابری و برادری را برای بشریت به ارمغان خواهد آورد.

بهار عربی

از قضای روزگار، خاورمیانه و شمال افریقا در چند سال اخیر، شاهد انقلاب‌های عربی یا آنچه که غربی‌ها از آن به «بهار عربی» یاد می‌کنند؛  گردید. مردم منطقه، می‌خواستند، بعد از کودتاهای ژنرالان، دیگر خودشان انقلاب کنند و سرنوشت را خودشان تعیین کنند. عرب‌ها پیش از این فقط تغییر در نظام سیاسی شان را با کودتاها، تجربه کرده بودند. این بار می‌خواستند، تغییر را با انقلاب تجربه کنند. آن‌ها انقلاب را از تونس شروع کردند؛ شروعش خوب بود، کمی در ادامه نیز خوش درخشیدند. حسنی مبارک را به راحتی سرنگون کردند. بعد دست به یخن دیکتاتوران دیگر در لیبی و سوریه زدند تا در آن جا هم انقلاب کنند؛ اما زمانی که نوبت به سوریه رسید، قصه فرق کرد.

 انقلاب سوری

انقلاب در سوریه از یک  هوس آغاز گردید؛ هوسی رهایی و آزادی. تعداد از سوری‌ها تشنه‌ای رهایی از استبداد سیاسی بودند. آخر آن‌ها، در آن زمان تحت تأثیر بهار عربی بودند. عرب‌ها می‌خواستند از شر استبداد سیاسی هزاران ساله در کشورهای شان، رها شوند. به همین خاطر، در تونس زین العابدین بن علی را، در مصر حسنی مبارک را و در لیبی معمر قذافی را سرنگون کردند و می‌خواستند بشار اسد را در سوریه و علی عبدالله صالح را در یمن نیز نابود کنند؛ اما در این دو کشور، بهار عربی به جنگ داخلی خانمان‌سوز منجر گردید.

نمایی از شهر حمص پس از بم‌باران های هوایی
نمایی از شهر حمص پس از بم‌باران های هوایی

پیامد انقلاب سوری

حالا کشور سوریه بیش از پنج  سال شده که در آتش جنگ و نفاق داخلی می‌سوزد. بمب و راکت بر سر مردم آن کشور باریده، شهرهایش را ویران کرده و هزاران انسانش به خاک و خون کشیده است. از 24 میلیون سوری، نزدیک به ده میلیون آن، آواره اروپا، امریکا و دیگر نقاط جهان شده اند. تمام شیرازه‌های سیاسی، اجتماعی و امنیتی آن از هم پاشیده، دیگر شکوه بازار قدیمی حلب و زیبایی مسجد اموی دمشق، خریداری در میان جهان‌گردان ندارد. قصرهای پال‌میرا ویران گردیده. دیگر نه تنها هیج خبری از میلیون‌ها گردشگر خارجی در سوریه نیست، بلکه نام سوریه برای جهانگردان، رعب آور نیز گشته است. جای آن‌ها را هزاران جنگجوی مسلمانی گرفته که از اقصا نقاط دنیا، به سوریه آمده و آن‌جا را جنگ‌جای خود ساخته اند. سوری‌ها متوجه شدند که کشورشان تبدیل به میدان بزرگ جنگ و هرج و مرج شده است. آنان می‌دیدند که عرب و عجم در دو طرف جبهه، برای جنگ صف کشیده اند و سوری‌ها هم در دو سوی جبهه رودرروی هم قرار گرفته و یکدیگر را می‌کشند. مردان ریش تراشیده‌ای سوری، ناگهان در کنارشان مردان مجاهد ریش  بلندی از  قاره‌های سفید اروپا، سیاه آفریقا و زرد چینی آسیا، را یافتند که خانه به خانه به دنبال دختران خوش تراش و نازگ پیکر سوری اند. جهاد سیاسی سوری‌ها، جایش را به جهاد النکاح داده بود. هوس‌رانی مجاهدان، فتواهای مفتیان، نوید از اسلام جدید و پیامبر جدید می‌داد.

حالا مرام سرنگونی اسد، تبدیل به تفرقه مذهبی شده و پرچم سبز بهار عربی، رنگش را به پرچم سیاه داعشی عوض نموده بود. ناگهان همه چیز تغییر کرد. رویاهای مردم سوریه در داشتن نظام سیاسی لیبرال با انتخابات آزاد، به سراب جهنم دود و آتش منتهی گردید. مردم سوریه، هم داشته‌های خودشان را از دست داد و هم این که به آنچه می‌خواستند نرسیدند.

زنان در انقلاب لیبی
زنان در انقلاب لیبی

مردم سوریه به جای پیروزی بر استبداد داخلی، توپ، تفنک و بمباران خارجی‌ها را نصیب گردیدند. لذا تعداد زیادی از آنان نتوانستند که وضعیت کشورشان را تحمل کنند و به جای دیدن پیروزی، ترجیح دادند که وطن شان را ترک کنند. حداقل جان شان را حفظ کنند. سوریه که روزی عروس خاورمیانه بود و در خود آثار تمدن روم باستان و تمدن اسلامی دوران اموی‌ها، عباسی ها  و عثمانی ها را جای داده بود؛ تبدیل به خرابه‌ای گردید که در آن فقر، ناداری و بیچارگی دیده می‌شود. چشمان نگران هر سوریی به کمک‌های خیریه و انسان دوستانه خارجی‌ها دوخته شده است.

هوس انقلاب دیگر

هرکس با بررسی و مطالعه وضعیت سوریه با خودش خواهد گفت که دیگر نمی‌خواهد کشورش را و ملت‌اش را مثل سوریه نابود کند. زیرا سوریه چهره پنهان انقلاب‌ها را تمثیل کرد. نشان داد که  انقلاب در درون خود چهره خیلی پلیدی نیز دارد. انقلاب، بیشتر یک خواست خون خواهانه است. به نظر می‌رسد که قطار انقلاب، در سوریه به ایستگاه اخر رسیده باشد.  لکومتیوران آن، دیگر جرأت حرکت به سوی ایستگاه‌های دیگر را نداشته باشد. شاید نقاش انقلاب هم دیگر هیج پرتوره‌ای از انقلاب را در قرن 21 تدوین نکند.  رمان انقلاب دیگر خواننده نخواهد داشت و هیج کشوری، یا حتی هیج عربی آرزوی انقلاب را نخواهد کرد.

نمایی از تظاهرات میلیونی مصر
نمایی از تظاهرات میلیونی مصر

درس‌های انقلاب سوری

عرب‌ها از انقلاب افغانستان درس عبرت نگرفتند که افغان‌ها به خاطر انقلاب، کشورشان را نابود و ملت شان را تباه ساختند. و الاّ عرب‌ها برای خودشان چنین سناریوی را نمی‌نوشتند و آن‌را در سوریه، یمن و لیبی کارگردانی نمی‌کردند.

انقلاب سوریه به حکومت‌های استبدادی مصونیت بخشید. جوانان دیگر ارزوی انقلاب و سرنگون کردن آنان را نخواهد کرد. زیرا در سوریه، چهره زشت انقلاب بیشتر نشان داده شد تا چهره درخشان آن.

انقلاب سوریه نشان داد، که چگونه سبُعیِّت عربی در اوجش قرار دارد که دین اسلام بعد از قرن‌ها، نتوانسته آن‌را رام کند و هر وقت  فرصت  پیدا کند، خودش را به صورت وحشتناک نشان خواهد داد.


جمعه خان محمدی رییس دانشگاه ابوریحان است. آقای محمدی دانش آموخته جامعه شناسی بوده و دارای آثار متعدد در زمینه جامعه شناسی، سیاست و فرهنگ در افغانستان می‌باشد.

این مقاله برای خبرنامه نگاشته شده و دیدگاه‌های که در آن آمده، مختص نویسنده آن می‌باشد و لزوما بازتاب سیاست نشراتی خبرنامه نیست.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز 0 / 5. تعداد آرا: 0

تا الان رای نیامده! اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

توسط جمعه خان محمدی

جمعه خان محمدی رییس پیشین دانشگاه ابوریحان است. آقای محمدی دانش آموخته جامعه شناسی بوده و دارای آثار متعدد در زمینه جامعه شناسی، سیاست و فرهنگ در افغانستان می‌باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *