مثل هر سال یک بار دیگر هشت مارچ است و حرف از حقوق زنان و خشونتها بر علیه زنان. شاید تلخترین خاطره هر زن این باشد که فقط در سال یک بار همه متوجه حقوق زنان و وضعیت زنان می شوند.
با وجود تمام تلاشهای که برای بهبود وضعیت زنان در افغانستان در سالهای گذشته صورت گرفته و سالانه مصارف هنگفتی برای برگزاری برنامههای متفاوت مانند تجلیل از روز زن در ولایتهای مختلف صورت میگیرد و تعهدات زیادی برای تلاش به منظور بهبود وضعیت حقوقی و معیشتی زنان صورت میگیرد، هنوزم زنان در جایگاهی قرار دارند که چند سال پیش قرار داشت.
همه روزه گزارشهای از خشونتهای وحشتناک در برابر زنان، قتلهای ناموسی و قتلهای سازمان یافته از سوی گروههای تروریستی و مافیایی که تصویر واقعی وضعیت زنان در افغانستان میباشد، هزاران نفر را متاثر میسازد.
و اما در یک دید کلی، وضعیت زنان در افغانستان و به ویژه در ولایتهای شمالی، با چالشهای زیادی رو به رو است. من به عنوان یکی از مدافعین حقوق زنان در گذشته و اکنون به عنوان نماینده مردم و به ویژه نماینده زنان در شورای ولایتی ولایت جوزجان، از وضعیتی که زنان اکنون با آن رو به رو است، نگرانم.
ما با شروع کار حکومت وحدت ملی، امیدوار بودیم که وضعیت زنان در افغانستان بهبود مییابد، زیرا هر زن افغان، وعدههای که در زمان کمپاین انتخاباتی برای بهبود وضعیت زندگی آنها دادهمی شد را به خاطر دارند. اما متاسفانه وضعیت نه تنها که بهتر نشد، بدتر نیز شد. فرصتهای کاری اندکی که دست کم از آدرس موسسات خارجی و نهادهای بین المللی برای زنان به وجود آمده بود، به دلیل مشکلات امنیتی و نبود مصوونیت برای زنان شاغل، از آنها گرفته شد. خشونتها برعلیه زنان افزایش یافت و حقوق و آزادیهای زنان روز به روز محدودتر شد.
در یک سال گذشته افزایش و گسترش نا امنیها در ولایات شمال، شرایط را بر زنان سخت ساخته است. جنگ حلقههای فعالیت زنان را تنگتر کرده و روی حضور و فعالیت زنان در عرصههای سیاسی و مدنی تاثیر منفی داشته است.
زنان در ولایات شمالی در سال گذشته خشونت های تکان دهنده ای را تجربه کردند. از بریده شدن بینی و اعضای بدن گرفته تا تیر باران شدن و محاکمههای صحرایی از سوی گروههای مسلح غیر مسوول و طالبان. این همه، تصویر زشت و وحشت آوری را در افکار زنان و دختران تحصیل کرده و بی سواد به وجود آورده است.
در کنار مشکلات گوناگون از آدرسهای متفاوت، زنان مورد کملطفی دولت افغانستان نیز قرار گرفته و در قسمت استخدام در ادارات و مدیریتهای محلی هیچ گونه توجه به آنها صورت نگرفته است. حکومت وحدت ملی تنها به چند خانمی که به عنوان وزیر در کابینه معرفی کرده بسنده کرده است که آنها هیچ گاهی نمیتوانند نماینده واقعی تمام زنان افغانستان باشند. در مواردی زیادی عرصه کار حتا به نمایندگان زنان در شورای ولایتی نیز تنگ شده است و یا اگر صدای نیز از سوی نمایندگان زن در شوراهای ولایتی بلند شود، جدی گرفته نمی شود و این یعنی بیتوجهی حکومت نسبت به زنان.
ولایتهای شمالی با وجودی که کادرهای زیاد در بخش بانوان دارد، به دلیل جدی گرفته نشدن زنان اکنون بر شماری بیکاران زن افزوده شده است و در یک دید کلی زنان شاغل و باسواد نیز، به دلیل نبود زمینه کار و فعالیت، در قطار زنان بیکار قرار دارند و همه در یک سطح اند.
افغانستان با وجود که کنوانسیونهای منع تبعیض سازمان ملل متحد را پذیرفته است و به عنوان یک عضو این سازمان مکلف است که به کنوانسیونهای منع خشونت علیه زنان پایبند باشد و برای رهایی زنان از تبعیض و خشونت تلاش کند، متاسفانه کمترین توجهی را در این زمینه کرده است.
با وجودیکه در قانون اساسی افغانستان تبعیض میان مردم افغانستان منع است و تمام اتباع افغانستان، در برابر قانون دارای حقوق مساوی میباشند، اما برخوردهای آشکار تعبیضآمیز در میان مردان و زنان در هر گوشه و کنار افغانستان حاکم است.
موارد گوناگون از خشونتهای آشکار در ولایتهای مختلف بر علیه زنان صورت میگیرد، اما بسیار کم اتفاق افتاده است که عاملان خشونت و تجاوز به زنان مورد پیگرد عدلی و قضایی قرار گیرند. سنگسار زنان در ولایت غربی غور و تیر باران زنان در ولایتهای شمال غربی به ویژه در ولایت بادغیس از سوی افراد شناخته شده نشان میدهد که دولت و حکومت نسبت به پیگیری قضایای از این دست یا ناتوان بوده و یا هم بیتوجه.
با تمام اینها من اما به عنوان یکی از نمایندگان زن، به آینده زنان افغانستان امیدوارم و آرزو دارم که با درکی که در میان زنان ایجاد شده است، آنها بتوانند به صورت واقعی روزی به حقوقشان برسند. این امیدواری تنها به این دلیل وجود دارد که زنان در برخی موارد برای دست یافتن به حقوقشان تلاش میکنند.
باور من به عنوان یک زن این است که به خاطر نابودی خشونت علیه زنان، باید به ظرفیت سازی زنان و با آموزش آنها کار کنیم تا بتوانیم در آینده یک جامعه عاری از خشونت داشته باشیم. آگاهی زنان از حقوق انسانیشان وظیفه اصلی دولت و نهادهای مدافع حقوق زن میباشد و این تنها راه رهایی زنان از مشکلاتی است که اکنون با آن دچار اند، است..
من باور دارم تا زمانیکه جامعه زنان در افغانستان مانند حالا فقیر و بیسواد باشد، بعید به نظر میرسد که به بهبود وضعیت زنان امیدوارم باشیم. آرزومندم نهادهای دولتی و غیر دولتی، با درک مسوولیت به تلاشهایشان در جهت بهبود وضعیت زنان کار کنند تا به این فرهنگ شوم خشونت و تجاوز به زن خاتمه داده شود.
حلیمه صدف کریمی، عضو شورای جوزجان است. او دانش آموخته حقوق بوده و با سازمان های بینالمللی در بخش آموزشهای مدنی و حقوق بشر کار کرده است. صدف شاعر نیز میباشد.
این مقاله برای خبرنامه نگاشته شده و دیدگاه های که در آن آمده، مختص نویسنده آن میباشد و لزوما بازتاب سیاست نشراتی خبرنامه نیست.